منتشر شده در ماهنامه 24،
شمارۀ اسفند 1394.
كتابهاي سينمايي برگزيدۀ سال 2015
احسان خوشبخت
سيل كتابهاي سينمايي انگليسي سرازير شده از سوي ناشران دانشگاهي و عمومي ميتواند
هر خوانندهاي را در خود غرق كند. اما كمي دقت و تأمل واقعيتي نه چندان اميدبخش را
برجسته ميكند: بخش عمدهاي از كتابهاي دانشگاهي تزهاي دكتراي بيروحِ نويسندگاني
هستند كه فيلمها برايشان چيزي است در حد نوار ميكروفيلم روزنامههاي قديمي و نه
يك هنر كامل. از آن سو ناشران عمومي هم هنوز علاقه دارند روي پروژههاي بيخطر مثل
كتابهايي دربارۀ مريلين مونرو، ديويد لينچ و جيمز باند سرمايهگذاري كنند.
من سعي كردهام انتخابهاي محدودم را متوجه جريان سومي بكنم كه در آن سينماها
و كارگردانهايي مورد توجه قرار گرفتهاند كه هميشه مستحق بررسي جدي بودهاند، اما
تا به حال به دلايل متعدد (عمدتاً جهل و تنبلي) ناديده گرفته شده بودند. به جز اين
چند عنوان، كتاب سينمايي محبوب من در سال گذشته ميلادي، كار تازۀ آدريان مارتين، ميزانسن
و سبكِ فيلم، بود، پيوندي بين عشق به سينما با بررسي موشكافانه آكادميك كه در
بخشي جداگانه و با يادداشت مفصلتر همكارم يوسف سعيد معرفي شده است. اميدوارم در
آينده نزديك بتوانم بررسي جامعتري از اين كتاب ارائه كنم.
فانتاسياي رنگ در سينماي اوليه
Fantasia of Color in Early Cinema
نويسندگان: تام گانينگ، جووانا فوساتي، جاشوآ ياميبي، جاناتان راسن؛ انتشارات
دانشگاه آمستردام
در هر چند صفحه اين كتاب يك فريم بزرگنمايي شده از يك فيلم اوليه پيدا ميكنيد
كه ميتواند به زيبايي يك نقاشي مونه باشد. اين يكي از زيباترين كتابهاي مصور سال
دربارۀ رنگ در سالهاي نخست تولد سينماست كه با مقالاتي از آرشيوداران و مورخان همراه
شده است و بخشي از آن برنامههاي گستردهتري است كه يكي دو سالي است در سطحي جهاني
آغاز شده و قصدش شناساندن بهشت گمشدۀ سينماي اوليه به سينمادوستان است. مقدمه كتاب
را مارتين اسكورسيزي نوشته.
Rex Ingram: Visionary Director of the Silent Screen
نويسنده: روث بارتن؛ انتشارات دانشگاه كنتاكي
اين بيوگرافي تحليليِ كارگرداني كه نامش در كتاب «شبزندهداری فینگنها»ي
جيمز جويس آمده، نامي كه زماني در كنار دي دبليو گريفيث و اريش فون اشتروهايم به
عنوان يكي از بزرگترين كارگردانان سينماي آمريكا ظاهر ميشده در دستهاي از
ادبيات سينمايي جاي ميگيرد كه در آن خواندن معمولاً تنها جايگزين براي ديدن است، به
خصوص اين كه بيشتر فيلمهاي اين كارگردان ايرلنديتبار امروز از دسترس خارجاند،
حتي شاهكار مشهوري مثل چهار سوار سرنوشت (1921).
ورنر هرتزوگ، كتاب راهنماي سرگشتگان
Werner Herzog - A Guide for the Perplexed
مصاحبه و گردآوري: پل كرونين؛ انتشارات فِيبِر و فِيبِر
اين كتاب قبلاً با نام «هرتزوگ به روايت هرتزوگ» منتشر شده بود، اما اين نسخه
تجديدنظر شده آن است كه شامل چند شعر از هرتزوگ، يك موخره و مطالب تازه ديگري ميشود.
مارك كازينز در ماهنامه «سايت اند ساوند» حداقل ده كاربرد براي اين كتاب فهرست
كرده كه پنج تاي آنها از اين قرارند: 1) يك مدرسه سينمايي خانگي؛ 2) راهنماي
زندگي؛ 3) به عنوان يك پازل فرهنگي كه بايد حلش كنيد؛ 4) به دست آوردن فهرستي از
كارهايي كه نبايد كرد، به عبارتي ديگر درس گرفتن از اشتباهات هرتزوگ؛ 5) براي
خنديدن به داستانهاي مردي كه اگر لازم باشد در مقابل دوربين كفشاش را ميخورد.
زندگيهاي متعدد ساي اندفيلد: فيلم نوآر، فهرست سياه و زولو
The Many Lives of Cy Endfield: Film Noir, the Blacklist,
and Zulu
نويسنده: برايان نِو؛ انتشارات دانشگاه ويسكانسين
نمونهاي بسيار مهم از مطالعۀ كارگردانانِ در تبعيد. اندفيلد - خالق
شاهكارهايي مثل صداي خشم و زولو - يكي از چپيهاي فهرست سياه
هاليوود بود كه بعد از روبرو شدن با خطر زندان، آمريكا را براي هميشه به مقصد
بريتانيا ترك كرد تا فيلمسازي را در اروپا پي بگيرد. اين مطالعه دقيق و پروسواس
به هر دو بخش كارنامه او ميپردازد و از شرايط ساخت هر فيلم اندفيلد با جزييات
خواندني پرده برميدارد.
چارلز والترز: كارگرداني كه هاليوود را به رقص درآورد
Charles Walters: The Director Who Made Hollywood Dance
نويسنده: برنت فيليپس؛ انتشارات دانشگاه كنتاكي
يك كتاب غافلگير كننده ديگر از دانشگاه كنتاكي دربارۀ يكي از حرفهايهاي
تمام عيار ژانر موزيكال. كارنامۀ ويدور كه براي كارگرداني فيلمهاي محبوبي مثل رژۀ
عيد پاك (با شركت فرد آستر و جودي گارلند) و طراحي رقص آثاري همچون مرا در
سنت لويي ملاقات كن (به كارگرداني وينچنته مينلي) شناخته ميشود بيشتر از
جنبه زندگينامهاي (و كمتر سينمايي) در قالب آشنا و مقبول فصلبندي بر اساس فيلمها
كنكاش شده است. اين كتاب نمونهاي است از رفتن به فراسوي تئوري مولف و اهميت تحليل
كارنامۀ فيلمسازي كه بدون وجود يك جهانبيني خاص، آثاري درخشان خلق كرده است. درست
به همين خاطر است كه كتاب ضرورت ناديده گرفتن تعصبات معبد سينما و گسترش محدودۀ
نگاه در تاريخ اين هنر را هم يادآور ميشود.
عالی است
ReplyDelete