فريتس لانگ، گوتيك و سینمااسكوپ
مونفليت تلخترين و احتمالاً گوتيكترين فيلم "ماجرايي" سينماي كلاسيك آمريكاست. ژانري كه با طنز، ماجراهاي عاشقانه، رنگهاي دلفريب و لباسهاي فاخر انبوهي از فيلمهاي محبوب و پرفروش را به سينما ارزاني داشته، در دستان لانگ به شرحي از تباهي دنيايي تاريك و غمزده تبديل ميشود. اینکه قهرمان اصلی فيلم يك پسربچه (جان وايتلي) است و ستارۀ بزرگ فيلمهاي شمشيرزني از خانوادۀ اسكاراموش، يعني استوارت گرينجر، کنار اوست کمکی به تلطیف نگاه لانگ نمیکند.
فيلم فضايي گرفته، مرده و حتي ترسناك دارد که در آن از پایان خوش یا شور و
عشق نشانی نیست. به جایش لانگ هرزگيِ شخصیت گرينجر در برخورد با زنان را نشان میدهد.
ميگذارد. بیشتر نشانههای آشنای ژانر مثل گنجهاي مدفون، مخفيگاههاي زيرزميني،
مهمانيهاي رقص و زنان حسود وجود دارند، اما به قول اندرو ساريس در مقایسه او بین مونفلیت
و متروپولیس «هر دو فيلم در آن نگاه تلخ به دنيا مشتركند، در هردو انسان با تقديري
محتوم دست به گريبان است، كشمكشي كه قطعاً به شكست انسان ميانجامد.»