Sunday, 8 March 2020

5 Nowruz Recommendations [1399]

آخرین مرحله


پنج پیشنهاد تماشای نوروز، نوشته شده برای ماهنامۀ فیلم. احسان خوش‌بخت

آتش‌ می‌آید (الیور لَکس، 2019) بیرون از سینمایی که نمایش کار تازۀ این فیلمساز فرانسوی در آن تازه تمام شده بود، دوستی که نقشی جدی در جنبش‌های محیط زیستی دارد این فیلم غریب و دشوار برای طبقه‌بندی را فیلمی محیط زیستی و یک زنگ خطر موقر و غیرمستقیم می‌دانست. اما برای من داستان رابطه پسری تازه از زندان آزاد شده با مادر سالخورده‌اش در کوهستان‌های پردرخت گالیشیای اسپانیا طنینی انجیلی داشت. شاید نظر هردویمان تا حدی وارد باشد؛ هرچه باشد هم دنیای امروزمان پر از آتش‌های مهار نشده است و هم داستان‌های انجیل. فیلم بهترین سکانس آتش تاریخ سینما را دارد.



آخرین مرحله (واندا یاکوبوفسکا، 1948) اولین فیلم داستانی دربارۀ هولوکاست در سینما را نه تنها یک زن ساخت، بلکه زنی که خودش در آشوویتز زندانی بود. یاکوبوفسکا مختصات بصری تمام فیلم‌های مروبط به اردوگاه‌های کار اجباری را از دهه چهل تا همین امروز دیکته می‌‌کند. با این وجود این فیلم تازه مرمت شده توسط آرشیو فیلم لهستان (که همین هفته پیش در فستیوال فیلم برلین به نمایش درآمد) تفاوتی اساسی با بقیه فیلم‌های مربوط به هولوکاست دارد، از این نظر که تنها فیلم هولوکاستی است که بخش عمده‌ای از آن به مقاوت و نهضت زیرزمینی اختصاص دارد، چیزی که در تسلیم محض فیلم‌های دیگر به سرنوشت محتوم‌شان کاملاً غایب است.


منزل، خانه نمی‌شود، می‌خواهد رایت باشد یا نباشد (مهرناز سعیدوفا، 2020) ترجمه عنوان فیلم سخت است چون بازی با تفاوت Home و House دارد که در فارسی گُم می‌شود. یک بازی دیگر هم با غلط (wrong) و نام معمار بزرگ آمریکایی رایت (Wright) که مثل «درست» (right) تلفظ می‌شود، یعنی غلط یا درست. فیلم دربارۀ رابطۀ بین معماری و ناکارآمدی خانواده و زندگی خانوادگی است. سعیدوفا که در کالج کلمبیا در شیکاگو سینما درس می‌دهد در این جا زندگی خودش در تهران و شیکاگو را با خانۀ رزنبام‌ها که توسط فرانک لوید رایت طراحی شده مقایسه می‌کند و بعضی از صادقانه ترین سکانس‌هایی که یک کارگردان زن ایران از زندگی خود و نداهای درونی‌اش خلق کرده را در فیلم دارد.


پل ورشو (پِرا پورتوبیّا، 1989) یکی از رمزآمزترین فیلم‌های تهیه‌کننده (ویردیانای بونوئل)، کارگردان و سیاستمدار اسپانیایی دربارۀ همه‌چیز است و هیچ‌چیز. جسد یک غواص در جنگلی سوخته پیدا می‌شود؛ نویسنده‌ای در یک مهمانی مجلل در پاویون بار سلونا شرکت می‌کند؛ کتاب تازه او می‌شود موضوع نیمه دوم فیلم (عنوان‌بندی وسط فیلم می‌آید) و همان نیمه و در بازار ماهی‌فروشان  بارسولنا یک اپرا اجرا می‌شود. این یکی از باشکوه‌ترین نقاط تلاقی معماری، موسیقی، ادبیات و سینماست. (این فیلم را با حضور خود پورتوبیای نود و سه ساله در ژانویه 2020 دیدم.)


زن به روایت مرد (سعید نوری، 2020) این فیلم که نقش زنان را سینمای پیش از انقلاب بررسی می‌کند هم نشان عشق به آن سینما بربادرفته است و هم موید زحمات چندساله سازنده‌اش؛ یادآور این است که چقدر به فیلم‌هایی از این دست نیاز داریم، به جمع‌بندی‌ها و بررسی‌های معقول و پر از جزییات از تاریخ سینمای ایران. فیلم گفتار متن ندارد و فقط بر اساس کلیپ‌های تاریخ سینمای پیش از انقلاب ایران مونتاژ شده است. آدم دلش می‌خواهد همۀ آن فیلم‌ها را دوباره ببیند، حتی اگر بعضی‌هایشان همان یک‌بار دیدنشان هم از سرشان زیاد بود.



No comments:

Post a Comment