این مدخل برای دانشنامۀ کارگردانان بهزاد رحیمیان در سال
2009 نوشته شده و امروز با بیشتر نکاتی که دربارۀ کینگ نوشتهام و استنباط نصفهنیمهام
از سینمای او موافق نیستم. با این وجود، مقاله اطلاعاتی دربارۀ کینگ دارد که ممکن
است همچنان به درد خواننده بخورد. احسان خوشبخت
هنری کینگ (متولد: 24 ژانویه 1886، کریستینبرگ، ویرجینیا؛ درگذشت:
29 ژوئن 1982، تولوسا لِیک، کالیفرنیا)
راهش به سینما در 1912 و به عنوان بازیگر باز شد، تجربهای
که پیشتر روی صحنۀ تئاتر به دست آورده بود. اولین فیلمش را در 1915 کارگردانی
کرد. کمپانی فیلمسازی اینسپیریشین را با چارلز دوئل و ریچارد بارتلمس تأسیس کرد.
در دوران صامت یکی از مهمترین کارگردانان تاریخ سینمای آمریکا بود. در فیلمهای
صامتش مانند Tol'able David (1921)، خواهر سفیدپوش (1923)، رومولا (1925) و تصاحب باربارا وُرث (1926)
تسلطی کامل بر روایت متکی به تصویر و هدایت بازیگران داشت. کمی بعد خودش را به
سرعت با سینمای ناطق انطباق داد. او در دهههای 1930 تا 1950 یک حرفهای پرکار و معتمد استودیوی فاکس
بود و بیشتر فیلمهایش را در آن جا ساخت. یکی از بهترین نمونههای سینمای او در
دهه 1930 نمایشگاه ایالتی (1933) است؛ فیلمی که با ملودرامهای جان فورد در
همان دوره پهلو میزند (و البته هر دو کارگردان تا حد زیادی متکی بر ویل راجرز هستند
که شاید بزرگترین بازیگری باشد که سینما به خود دیده) و دوربین سیال، گریز از
کات، فضای زنده و واقعی زندگی خانوادگی در روز مملو از سرخوشی و دیدارهای عاشقانه
که به پایانی غمانگیز و جدایی ختم میشود آدم را به یاد ژان رنوار میاندازد. اگر
هنری کینگ در دهه 1930 سنتزی است از سینمای فورد و رنوار - در آمریکاییترین و
خاکیترین شکل شخصیتپردازی – همچنان ترجیح میدهد در فیلمها و در جهان واقعی پشت نقاب فیلم ساز پرکار سرگرمی آفرین و بیادعا
پنهان بماند. در 1944 آواز برنادت را کارگردانی کرد که تا امروز مشهورترین
فیلم ناطق او باقی مانده. رئالیزم کینگ، روایتهای ساده اما پرجزییاتی که به شکل
غیرمنتظرهای به کنکاشی در اسطورهها ختم میشدند مشخصات بیشتر کارهای او بودند.