عمر خيام: جيمز باندی با چند رباعی در جيب!
هاليوود يكشبه و با وقوع انقلاب در
ايران، يا به طور دقيقتر با واقعۀ گروگانگيري در سفارت آمريكا در تهران، به
ايران و داستانهاي مربوط به آن علاقهمند نشد. اين علاقه ريشهاي ديرينه دارد و
وجه اشتراكش در دورههاي مختلف –
از سينماي صامت تا آرگو –
غلبۀ فانتزي بر واقعيت و بيتوجهي محض به تاريخ است. اما اگر هاليوود عصر كلاسيك
با خوشقلبي و به نيت خلق سرگرمي محض به سراغ ايران رفت، رودررو قرار گرفتن دو
كشور از سال 1979 به اين سو باعث شد تا تصاوير ايدئولوژي زدۀ ايران در سينماي
آمريكا همراه شود با پيشفرضها، غرضها و فرمهاي تثبيت شدهاي از خصومت (كه
مثلاً در دهه چهل متوجه ژاپن و در دهه پنجاه متوجه اتحاد جماهير شوروي بود).
يكي از مشهورترين فيلمهايي كه هاليوود دربارۀ ايران ساخته، يا به طور مشخص فيلمي دربارۀ شخصيتي ايراني و بر اثر آن شهرهاي ايران و زندگي روزمرۀ مردم در ايران، عمر خيام است، فيلمي كه كمپاني پارامونت در 1957 از زندگي اين شاعر و دانشمند بزرگ تهيه كرد و چگونگي ساخته شدناش ريشههاي غفلت تاريخي هاليوود را به بهترين شكل نشان ميدهد:
يكي از مشهورترين فيلمهايي كه هاليوود دربارۀ ايران ساخته، يا به طور مشخص فيلمي دربارۀ شخصيتي ايراني و بر اثر آن شهرهاي ايران و زندگي روزمرۀ مردم در ايران، عمر خيام است، فيلمي كه كمپاني پارامونت در 1957 از زندگي اين شاعر و دانشمند بزرگ تهيه كرد و چگونگي ساخته شدناش ريشههاي غفلت تاريخي هاليوود را به بهترين شكل نشان ميدهد: