هیچ وقت به فیلم هایی با چند اسم مختلف اعتماد نکنید، از آن مهم تر هرگز به کارگردانانی با چند نام اعتماد نکنید؛ آن ها بیشتر شبیه شیادانی بین المللی اند که در هرکشور یک اسم دارند و در هر جا برای يك كار خلاف مشهورند.
غرض از این مقدمه اشاره ای است به فیلمی که به تازگی دیدم با رایج ترين عنوان قصر کابوس (1965)، با شرکت ملکۀ فیلم های ترسناک اروپایی، باربارا استیل.
فیلم های ترسناک ایتالیایی دهۀ 1960 به هر دوره و زیرشاخه ای که تعلق داشته باشند –عصرجادوگرسوزان در انگلستان، قصرهای جن زدۀ اروپای شرقی یا دوران معاصر – بهانه ای برای نمایش آزار جسمی و حتی آن گونه که در این فیلم با آن روبرو می شویم، ادعاي وجود لذتی خلسه مانند در اين شكنجه هايند. تردیدی نیست که این حرف مزخرف محض است و آزار جسمانی به عنوان اسباب لذت تنها برای آدم های شکم سیر از کشورهای شکم سیر و فیلم های پورنوگرافیک درجۀ سه معنا دارد. بسیاری از این فیلم ها به دلیل تمرکز بیمارگونه روی خشونت جسمانی و آیینی جلوه دادن این آزارها و نمایش پیروزمندانۀ رابطۀ قربانی وشکنجه گر فیلم هایی از دور خارج و غیرقابل بحثند، اما در بسیاری از آن ها دقت در خلق فضا باعث می شود تا دوستداران ژانر خود را از تماشای فیلم محروم نکنند، حتی اگر با ایدۀ ساختاری آن ها مشکل داشته باشند.
قصر کابوس که اسامی دیگر آن عشاق آن سوی گور، عشاقی از ورای گور، شب نفرین شدگان، هیولای بی صورت و ارگازموست، نیز از این قاعده مستثنی نیست. این فیلم توسط ماریو چیانو (متولد 1933 در رم) ساخته شده که با نام های ماریو کایانو (یا کاجانو)، آلن گرونوالد، مایک پرکینز، ادواردو ری، مانفرد ریگرت، فرد ویلسون و بدتر از همه ویلیام هاوکینز نیز فیلم ساخته است. پیدا کردن انگیزه ای که پشت این نام گذاری ها و جعل هویت ها بوده خود می تواند موضوع یک رسالۀ دانشگاهی برای عشاق ژانر وحشت باشد. چیانو متخصص ساخت فیلم های ترسناک و وسترن های اسپاگتی بوده اما هیچ وقت به شهرت و اعتبار ماریو باوا و لوچیو فولچی نزدیک نشده است.
من دو نسخۀ متفاوت از این فیلم را همزمان دیدم؛ یکی نسخۀ آمریکایی آن که public domain است و طبیعتاً از كپي های بسیار بد و بی صاحب تهیه شده و یکی نسخۀ بسيار پاكيزۀ فرانسوی فیلم كه ظرافت هاي فيلم برداري انزو باربوني را بايد در اين نسخل ببينيد. (هدف من از مقایسه بین دو نسخه پیدا کردن تفاوت بین استانداردهای اروپایی و آمریکایی در نمایش خشونت بود. نسخۀ اروپایی فیلم حدود 25 دقیقه طولانی تر از نسخۀ آمریکایی بود و بعضی از صحنه های نمایش مستقیم شکنجه و خشونت از نسخۀ آمریکایی حذف شده بود. تیتراژ اول و آخر و ابتدا و انتهای بسیاری صحنه ها هم در دو نسخه تفاوت داشت.)
بعد از گوانتانامو و بقیۀ جاها تماشای این فیلم ها کمی (و یا بیشتر از "کمی") مضحک می نماید، حتی همان زمان که چارلز منسون در غیاب رومن پولانسکی، یکی از ستون های فیلم های ترسناک مدرن، به خانۀ او پا گذاشت و به سراغ همسر حاملۀ او شارون تیت رفت، دوران این فیلم ها باید به سر می رسید اما عجیب این که بین شقاوت در دنیای واقعی و شقاوت در سینما رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد و هیچ کدام حاضر نیستند به نفع دیگری عقب نشینی کنند و بگذارند یکی دو روزی نفسی راحت بکشیم.