Thursday 23 May 2013

Cine-Lunar Notes


ماه و سينما

جدای از این که ماه موضوع هزاران شعر و آواز عاشقانه و غیر عاشقانه بوده، در سینما درآمدن قرص ماه باعث می شد تا لان چینی جونیِر نجیب و آرام به مرد گرگ‌نما بدل شود و از آن پیش‌تر لوييس بونيوئل در سگ آندلسی در یکی از مشهور ترین کات‌های تاریخ سینما، بریدن چشم را به نمایی از ماه که به زیر ابر می‌رود «برش» داد. پرواز ای تی با دوچرخه از مقابل ماه، در سال‌های 1980 و هم‌زمان با طرح «جنگ ستارگان» ریگان دل بچه‌ها را می بُرد. قبل از آن، در بيستم جولاي 1969، آپولو 11 اولي سفينه سرنشين‌داري بود كه بر روی خاک مردۀ آن کرۀ خوش سیما نشست، يه به روايت تئوريِ توطئه، تظاهر كرد كه روي ماه نشسته است.
اي تي
طرفداران نظریۀ توطئه، تماشای مستند هجوآمیز نیمۀ تاریک ماه (ویلیام کارل،2002) را به تصاویر اصلی فرود آپولو یازده ترجیح می‌دهند؛ مستندی که در مصاحبه با دانالد رامسفلد، هنري کیسینجر و بیوۀ استنلي کوبریک قصد دارد نشان بدهد پخش تلویزیونی زندۀ فرود بر ماه در واقع با هدایت ناسا در استودیو ضبط شده و توسط استنلی کوبریک کارگردانی شده است. اما فیلم بیش تر از آن که بخواهد حقیقت سفر به ماه را زیر سؤال ببرد، پرسشی دربارۀ معناي اصالت و حقیقت در خود سینمای مستند است.

سگ آندلسي
واقعیت این است که ديدن يكي از صحنه‌هاي آموزشي که برای تمرین نشستن بر ماه در ناسا درست شده بود، به تماشاي یکی از دکورها و صحنه‌سازی‌های فیلم‌های علمی تخیلیِ ارزان دهۀ 1950 مي‌ماند و حتی فرود واقعی بر ماه نیز تفاوت چندانی با آن صحنۀ نمایشی ناسا و صحنه‌های نمایشی استودیوهای هالیوودی نداشت: آن‌ها همه از یکدیگر الهام گرفته بودند.
سفر به ماه موضوعِ انبوهی از فیلم‌های علمی تخیلی است كه مسأله‌اي علمی را با بضاعت سینمایی ناچیز و تقلب‌های گاه و بیگاه همراه مي‌كند. اين فيلم‌ها تا حدي هم عالِم را راضی می‌کنند و هم جاهل را؛ هم تصویری از آرمان‌هاي بشر برای فتح ناشناخته‌هایند و هم نشانگر تکیۀ او بر خیال بافی‌های بی‌دردسر؛ در این فیلم‌های هفتاد-هشتاد دقیقه‌ای هم ماه تصرف می‌شود و هم دل تماشاگران. این راه پیش از نيل آرمسترانگ توسط شعبده‌باز فرانسوی ژرژ ملی‌يس گشوده شده بود. او در 1902 در چشم ماه فرود آمد، اما با وجود این مکاشفۀ بزرگ او در نهایت به اسباب‌بازی فروشی ژنده‌پوش در ایستگاهِ راه آهن پاریس مبدل شد.

فرود بر ماه، 1969
نیم قرن بعد وقتی 500 میلیون بیننده در سراسر جهان به تماشای فرود آرمسترانگ بر ماه نشستند، صنعت سینما از رقم تماشاگرانی که از دست داده به هراس افتاد اما کمی بعد با نسخۀ بدل «فرود آمدن بر ماه» در جنگ ستارگان که توسط جرج لوکاس سر هم شده بود عزت از دست رفته را دوباره به چنگ آورد. در این فاصله ایتالیایی‌ها ماسیست را به جنگ مردانی از ماه بردند و سوزان ویشمن  متخصص فیلم های هرزۀ سبک  که دیگر در دنیا برای «عرض اندام» نابازیگرانش مکانی باقي نمانده بود، آن ها را در برهنه بر ماه (1961) به آن بالا فرستاد.
برهنه بر ماه
از آن سو مایۀ تعجب است که چرا روس‌ها که در دوران جنگ سرد رقابت فضایی تنگاتنگی با آمریکا داشتند به جای تبعید و محروم کردن کارگردان‌هایشان، از آن‌ها نخواستند که چند فیلم علمی تخیلی آبرومند با موضوع ماه و فضا بسازند. اگر راجر کورمن و دستیار او فرانسیس کاپولا نبودند هرگز باخبر نمی‌شدیم که در شوروی تلاش‌های پراکنده‌ای مانند نبرد آن سوی خورشید (میخائیل کارژوکوف و الکساندر کوزیر،1960) برای ساخت این فیلم‌ها شده که البته به لطف دوبلۀ انگلیسی و تدوین مجدد  و حتی تغییر داستان  کورمن و گروهش به پردۀ درایون سینماهای شهرهای کوچک آمریکایی راه پیدا کرد.
یکی از باورنکردنی‌ترین و ضدعلمی‌ترین همۀ آن فیلم‌ها - که آن را به تازگی دیده‌ام - زنان گربه‌ای کرۀ ماه (1953) بود؛ فیلمی ارزان با شرکت مری ویندزور و ویکتور جوری (خودتان حساب کار را بکنید، فیلمی که رُل اول‌هایش ویندزور - ملکۀ زنان بدِ سينما - و جوری باشند!) که در آن فضانوردان به ماه پا می گذارند و می‌فهمند که در ماه هم حیات وجود دارد و ساکنان آن زنان گربه‌ای‌اند. لازم به توضیح نیست که این ساکنان خیلی خطرناک صرفاً آدم‌هایی‌اند که لباس سیاه تنگی به تن کرده و آرایش‌گر فيلم خطِ چشم ممتدی برایشان کشیده شده است. تصادفاً محل سکونت آنان مثل معابد دو هزار سال پیش در کرۀ زمین است و کار این گربه‌ها اجرای رقص‌های آیینی است که اگر colorized (رنگی) شود می‌تواند به عنوان ویدئوی ایروبیک صبح‌گاهی برای خانم‌های خانه‌دار به کار بیاید. این تمدن بزرگ ناشناخته که البته فقط از هشت نفر تشکیل شده، دمار از روزگار فضانوردان چاق سفینه در می‌آورد. در لابلای این حوادث یکی دو عنکبوت غول‌پیکر، که احتمالاً از فیلم دیگری باقی مانده‌اند و کارگردان تصمیم گرفته آن‌ها را در این‌جا هم استفاده کند، از بالا روی سر فضانوردان فرود می‌آیند و نخ‌هایی که آن‌ها را کنترل می‌کند و دست و پای پشمالویشان را تکان می‌دهد، حسابی در دست و پای فضانوردان گیر می‌کند (باور نخواهید کرد اگر موسیقی عالی المر برنستاین را  در یکی از اولین کارهایش  به روی این دنیای گربه‌ای فاقدِ علم و تخیل ببینید.)


پوستر زنان گربه اي

این فیلم چکیده‌ای از خواسته‌های بشر  یعنی همۀ ما، منهای دانشمندان ناسا و سایر مراکز فضایی  از این کُرۀ خالی را به نمایش می‌گذارند: طلا، زنان، وحشت، عجایب و نگاه به زمین از بالا و دوردست ها. همۀ آن چه که در زمین ناکافی به نظر می‌رسد یا هرگز وجود ندارد در سیاره‌های دیگر در انتظار ماست. این دروغ بزرگی است که سینما به خوبی به خورد همه داده است.
تخیل کارگردان زنان گربه‌ای، به نسبت ملی‌يس 60 سال عقب است و از علوم رایج عصر پیش از اختراع چرخ در ساخت فیلم استفاده شده است. حتی فیلم‌هایی که در چنین حضیضی از بودجه و خلاقیت قرار ندارند، و از قرار داستانی و بازیگر مشهور دارند، هنوز در قیاس با اسکلت‌های رقصان ملیيس عاری از تخیل و آرزوهایی نابی‌اند که انسان آن‌ها را در ماه مي‌ديد.
در سینما، ما تماشاگران، بیش از آن که شیفتۀ جنبۀ علمی چنین کاوش‌هایی باشیم به دنبال این هستیم که با دیدن قرص کامل ماه به یاد فرد آستر و سید چریس در سنترال پارک افتاده و یا در یکی از کوچه‌های خودمان با دیوارهای گلی «امشب شبِ مهتابه» را زیر لب زمزمه کنیم. ما تماشاگران فیلم‌ها رؤیاپرداز تر از آنیم که برایمان مهم باشد آیا آرمسترانگ واقعاً بر ماه نشست یا نه.

1 comment:

  1. http://www.imdb.com/title/tt1992167/
    البته از یه زمانی برای من مهم شد که آیا آرمسترانگ واقعا بر ماه نشسته یا نه. مخصوصا از وقتی نظریه های توطئه رو دنبال کردم. این فیلم حتی اگر به این نظریه اعتقاد هم نداشته باشید فکر کنم برایتان لذت بخش خواهد بود.‏ کوبریک هرگز نخواست رویای هالیوود ما رو چنان در خودش غرق کنه که از حقیقت غافل بشیم، بلکه خواست از این کارخانه رویاسازی بر علیه خودش استفاده کنه. که البته اون کارخانه اونقدر قویتر بود که نذاره چنین اتفاقی بیوفته و کوبریک رو حذفش میکنه.‏
    مرسی بابت مطالب وبلاگ و کتابهای خوبتون

    ReplyDelete