The Deer گوزنها |
اولین حضور رسمی فیلم گوزنها در صحنۀ بینالمللی
کمی دیر رخ داده، اما برای دیده شدن فیلمهایی با اهمیت تاریخیِ گوزنها هرگز دیر
نیست.
فستیوال
رتردام 2021 در هلند، گوزنها را برای
نمایش در بخش Regained فستیوال انتخاب کرده است، فیلمی که
به خاطر حوادث سیاسی و اجتماعیای که به طور مستقیم و غیر مستقیم به نمایش این
فیلم در ایران گره خورده و محبوبیت کمنظیر آن بین تماشاگران و منتقدان ایرانی (در
واقع یکی از معدود فیلمهایی ایرانی که هر دو دسته دربارۀ آن متفقالقولاند) باید
دههها پیش دوباره کشف میشد.
من همیشه
دربارۀ شانس موفقیت گوزنها در خارج از ایران تردید داشتم و مطمئن نبودم
فیلمی باشد که غیرایرانیها آن را دریابند. نمایشهای اخیر فیلم و ارزشهای مسلم
آن ثابت کردند که من اشتباه میکردم. بازی بهروز وثوقی (یکپژوهشگر و استاد دانشگاه اسپانیایی/بریتانیایی اخیراً بازی وثوقی را بهترین و دقیقترین
تصویر اعتیاد در سینما خواند)، فضای خانۀ سید، مضامین سیاسی فیلم و الهام خلاقانه
از سینمای آمریکا، به خصوص موج فیلمهای «دورفیق» از ایری رایدر تا بوچ کسیدی و ساندنس کید، این اثر مسعود کیمیایی را به یکی از محبوبترین فیلمهای ایرانی نمایش
داده شده در خارج از ایران تبدیل کرده است.
نمایش این فیلم همچنین مهمترین وظیفهای را که در قبال گوزنها داریم یادآور میشود: این فیلم باید هرچه زودتر مرمت شود. دلیلی برای به تأخیر انداختن آن وجود ندارد. در فیلم، رقص برهنه یا سکس وجود ندارد. فیلمی است که سرنوشتاش پیوندی محکم با مسیر انقلاب ایران دارد. آیا مشکل همچنان بهروز وثوقی است؟ اگر این حدس درست باشد، ایران یکی از معدود کشورهای دنیاست که قصد دارد یکی از بهترین بازیهای سینمای ملیاش را به خاطر مهمانی آخر شبی که بازیگر آن نیم قرن پیش رفته، زندهبهگور کند. آیا 42 سال شکنجۀ دائمی وثوقی در خواب و بیداری کافی نیست؟
نسخهای که در فستیوال بینالمللی فیلم رتردام نمایش داده خواهد شد نسخهای است که من بر اساس پرینت 35 میلیمتری به شدت آسیب دیده و پرخط و خش آقای کیمیایی سرهم کردهام. نسخۀ مذکور به همت علی بختیاری و حسین عصاران در تهران اسکن شده است. بعداً صحنههای مفقوده (مثل وقتی قدرت دارد دربارۀ شکستن تفنگ ساچمهای همکلاسی قدیمیشان توسط سید حرف میزند) از نسخههای دیگر اضافه شد و قسمتهای پر از پرش و فریمهای ریخته (که معمولاً در آخر هر حلقه ظاهر میشوند) از تلهسینهای از فیلمخانه ملی ایران اضافه شد. به دلایل نامعلوم نسبت ابعاد قاب (aspect ratio) بین تله سینۀ فیلمخانه و اسکن نسخۀ 35، اندکی تفاوتهایی با هم داشتند که این مسائل روی کامپیوتر حل شد.
من زیرنویس
فیلم را بر اساس نسخهای قدیمی و از پیش موجود انجام داد. از زیرنویس موجود فقط
حدود سی تا چهل درصد قابل استفاده بود. باقی باید از نو انجام میشد. بخشهای ظریفتر
مثل ترجمه شعر «گنجشکک اشی مشی» را کاوه عسکری، استاد دانشگاه میشیگان، انجام
دارد.
ما همینطور
به پایان تحمیلی فیلم که توسط ساواک و سانسور وقت روی فیلم گذاشته شده به لطف فیلمخانه
ملی ایران دسترسی پیدا کردیم و آن را هم ترجمه کردیم. نمایش فیلم در رتردام شامل
نمایش این پایان آلترناتیو هم خواهد بود تا بینندگان بینالمللی با نمونهای عملی
از حمق سانسور ملی آشنا شوند. اما باید بگویم این پایان تحمیلی خالی از لطف نیست.
بدون این پایان محسن مخملباف بعید بود یکی از ایدههای مرکزی فیلم نون و گلدون
را پیدا کند.
از زمانی که نسخه موجود را برای نمایش آماده کردهام، گوزنها در سینماتکهای دانشگاه ویسکانسین، یو سی ال ای و فستیوال ویلز در بریتانیا نمایش داده شده است. هرجا که مردم فیلم را دیدهاند، واکنشها بدون استثناء توام با شگفتی بوده است؛ شگفتی از تلفیق سینمای سیاسی دهه هفتاد با سنتهای نئورالیستی؛ تحسین روایتی که تماشاگر را دو ساعت در یک اتاق و با دو یا سه شخصیت نگه میدارد؛ موفقیت خلق شخصیتهای فرعی و صحنههای گذرای فراموش نشدنی (صحنه مورد علاقه خود من در فیلم کوچهگردی سید با علی آلمان است که بازی وثوقی در فیلم با الهام از این هرویینی جوان بود. او کمی بعد از نمایش فیلم بر اثر اعتیاد درگذشت.)
در فستیوال
رتردام امسال حداقل سه فیلم ایرانی دیگر شرکت خواهند داشت: نمایش افتتاحیه جهانی
نسخۀ مرمت شده گنجینههای گوهر (ابراهیم گلستان) که شاید زیباترین فیلم رنگی
تاریخ سینمای ایران باشد، به خصوص در نسخه مرمت شده فعلی که رنگهای قرمز و آبیاش
اشک به چشم آدم میآورد. این فیلم را ما در سینماتک بولونیا و با پشتیبانی ملی
موزۀ ملی سنگاپور مرمت کردهایم؛ شطرنج باد، این شاهکار محمدرضا اصلانی که
توسط ما در سینماتک بولونیا و با حمایت و مشارکت بنیاد سینمای جهان
مارتین اسکورسیزی مرمت شده یکی از موفقترین آثار کلاسیک مرمت شده در سال گذشته بود
و در بولونیا (که به جای کن در آن نمایش داده شده)، لندن و نیویورک غوغا کرد؛ جنایت
بیدقت، بهترین ساختۀ شهرام مکری تا امروز که بخشی از توجه جهانی دوباره به
فیلم گوزنها مدیون این فیلم است، اگرچه اولاف مولر، برنامهریز بخش Regained رتردام که همکار قدیمی من در بولونیا است، آقای کیمیایی را به اندازۀ جواد طوسی
میشناسد و همیشه از آقای کیمیایی به عنوان «استاد کیمیایی» یاد میکند. نمایش گوزنها
در نسخهای که فرسنگها با ایدهآل فاصله دارد در کنار فیلمهایی ایرانیای که به
شکل ایدهآل به نمایش درخواهند آمد بار دیگر یادآور میشود که گوزنها و دیگر
ساختههای مسعود کیمیایی باید مرمت شوند. فردا دیر است.
ممنون از زحمات شما
ReplyDeleteتلاش شما برای مرمت فیلم های سینمای ایران واقعا خدمت بزرگی هست
به امید مرمت آثار فریدون گله و خسرو هریتاش
به سهم خودم از جنابعالی تشکر می کنم