يادداشتهايي دربارۀ چند فيلم از پنجاهمين دوره فستيوال فيلم كارلووي واري،
جمهوري چك، 2015
امسال در كارلزباد
احسان خوشبخت
كارلوويواري، شهري كه پنجاه سال پيش اولين دوره يك فستيوال بينالمللي فيلم
در آن برگزار شد، تركيب خيالانگيزي از معماري اتريشي-مجار و تغزل كوهستاني شهري
سوييسي است كه با انبوهي هتلهاي پنج ستاره و چشمههاي آب معدني محاصره شده. شهري
كه از بتهوون تا شاهان قاجار را مجذوب خودش كرده از سوي غرب آن قدر به آلمان نزديك هست كه نامي آلماني هم داشته باشد:
كارلزباد.
بزرگترين و معروفترين هتل شهر، هتل بزرگ پوپ، كه مركز پارتيهاي شبانه
فستيوال هم هست، اگر به جاي سفيد صورتي ميبود ميتوانست همان «هتل بزرگ بوداپست»
باشد. مردم كارلووي واري، يا به طور دقيقتر مردمي كه از جاهاي ديگر جمهوريهاي چك
و اسلواك و كشورهاي ديگر به اين شهر ميآيند، تحت تأثير زيبايي مكس افولسوار شهري
كه با هر پيچ رود جاري در دل دره به رقص درآمده عادت به نونوار كردن و بهتن كردن
بهترين لباسهايشان دارد. كارلوووي واري، جلوي غيرحقيقي و بيش از حد رتوش شده
دارد، و اين چيزي است كه يك فستيوال سينمايي ميتواند بهرههاي بسيار از آن ببرد.
از طول اصلي فستيوال من حدود دو سوم آن را در كارلووي واري گذراندم و به جز
فيلمهاي بد و مأيوس كنندهاي كه حتي نوشتن يك خط دربارهشان بايد با ماليت سنگين
كاغذ و جوهر موازنه شود (و به همين دليل بهشان اشارهاي نخواهم كرد) اين چند فيلم
آثار قابل توجهياند كه در پنجاهمين دوره فستيوال ديدم.
ميزانسن با آرتور پن: يك گفتگو
(اميرنادري؛ آمريكا/ايتاليا، 2014)
براي ساختن چنين فيلم ديوانهواري نياز به دانستن چيزهاي زيادي دربارۀ سينما
نيست، فقط مقدار زيادي عشق و اعتماد به نفس لازم است كه امير نادري به وفور از هر
دو بهره برده. اما براي بهتر شناختن زمينههاي نمايش و توزيع چنين پروژه ديوانهواري
كه سه و ساعت و نيم از گفتگوي تقريباً اديت نشدهاي با آرتور پن را به يك فيلم
سينمايي تبديل كرده لازم است كه حداقل يكي از پشتيبانان پروژه را شناخت: برنامه
سينمايي تلويزيون سوم ايتاليا (RAI3) كه به نام Fuori Orario (به معناي ديروقت) مجموعهاي حيرتانگيز از سينماي
كلاسيك، مدرن و تجربي را از نيمه شب تا صبح در طول آخر هفتهها نمايش ميدهد.