Showing posts with label Patricio Guzmán. Show all posts
Showing posts with label Patricio Guzmán. Show all posts

Friday, 16 October 2015

El botón de nácar (Patricio Guzmán, 2015)


PEARL BUTTON
Director: Patricio Guzmán; France/Chile/Spain, 2015
Reviewed by Kiomars Vejdani

Patricio Guzmán in his new film uses the same format as Nostalgia for the Light, starting with exploration of nature by science and ending up with investigation of crimes committed by the dictatorial regime of Pinochet in Chile. In the previous film he used astronomy to explore stars in the universe and archaeology to find about early history of mankind in the sands of Atacama desert. But in his new film the object of his scientific exploration is water. It is argued that water is not only the source of life and its creation, but also the agent of its transfer between planets. The existence of water (and hence life) on other planets has been explored by scientific methods. On planet earth people at ancient times used water to move to new areas, settle and build their homes. They enjoyed a peaceful and happy life until Europeans arrived and a chain of exploitation and atrocity in countries like Chile began with criminal acts of previous dictatorial regime as its last link. Throughout the film Guzmán's running commentary is delivered in measured pace to accompany his poetic images. Presentation of atrocities in this film is not as elaborate as in Nostalgia for the Light, nevertheless it is equally powerful, specially in the section about throwing bodies attached to pieces of heavy metal from the aeroplane into the ocean to conceal evidences of their crimes. We see one of these pieces of metal brought back from the bottom of the sea by the divers. The human body is completely dissolved by the salt water of the ocean over the years. The only thing left of it is a pearl button implanted into the metal. The whole history of criminal acts of dictatorial regime is encapsulated in this tiny button.

Thursday, 11 June 2015

Berlinale 2015#3 Best Films

يادداشت‌هاي شصت و پنجمين فستيوال فيلم برلين - بخش سوم
در سوي اشتباهِ جاده
احسان خوش‌بخت

6
پنج فيلم مورد علاقه‌ام در برليناله، كه در اين‌جا از آن‌ها ياد خواهم كرد، كمابيش تم‌هاي فيلم‌هاي بخش‌هاي ديگر و آن گروهي كه در بالا به آن اشاره كردم را ادامه مي‌دهند (سفر، فضاي مادي و سينمايي و ارتباط آن با تاريخ و حقيقت)، اما اين پنج فيلم اين مضامين را با مهارت و ظرافت بيشتر، و به همين ترتيب با تأثير و ماندگاري قابل ستايشي خلق كرده‌اند. با اين وجود تقريباً منهاي تنها فيلم قديمي‌ اين بخش (كه در بخش «برليناله كلاسيك» نمايش داده شد) بقيه از نظر فرم و ساختار آثاري انقلابي نيستند و روي خشت‌هايي بنا شده‌اند كه از قبل در سينما وجود داشته يا توسط آثار قبلي خود فيلم‌سازان نهاده شده است.
گربه نه جان دارد (اولا استاكِل، 1968)، مهم‌ترين كشف من در برليناله، بعد از چند دهه مرمت شده است تا به خاطرمان بياورد كه چقدر موج‌نوهاي سينماي اروپا در خارج از جريان‌هاي شناخته شده و رسمي مثل فرانسه، بريتانيا و بخش مشخصي از آلمان و اروپاي شرقي ناشناخته مانده‌اند و از همه مهم‌تر، چقدر نقش زنان در موج دوم مدرنيزم در سينما دست كم گرفته شده است.
گربه نه جان دارد
در اين اثر درخشان كه هم يادآور گدار است و هم آنيس واردا، ملاقات يك زن فرانسوي و آلماني در مونيخ به مجموعه‌اي از صحنه‌هاي پراكنده اما هدفمند از مكالمه‌ها و موقعيت‌ها دربارۀ نقش زن در جامعه مردسالار ختم مي‌شود. فيلم با تدوين پرسكته و قطع‌هاي مداوم در صدا و تصوير به دريافت‌هاي معمول بيننده از زيبايي و روايت حمله مي‌كند. استاكل از بازيگران زنش خواسته هر جور دلشان مي‌خواهد لباس بپوشند و آرايش كنند. به همين خاطر فيلم نوعي مرور مدهاي پوششي و فكري دهه 1960 هم است كه با موسيقي مانفرد آيشر (بنيان‌گذار كمپاني مشهور ECM) همراهي شده.