Tuesday, 27 October 2009

Stuart Kaminsky (1934-2009)


استوارت كامينسكي حدود بيست روز پيش از دنيا رفت. او نويسنده داستان‌هاي كارآگاهي و منتقد سينما يا بهتر است بگوييم محقق سينما بود. كتاب‌هاي سينمايي او شامل دو كتاب دربارۀ دان سيگل، بيوگرافي كلينت ايستوود، كتابي دربارۀ برگمان، كاري راجع به جان هيوستن و مطالعات ژانري مي‌شد.

در ايران انتشارات سروش جزوه‌اي را در 1367 به نام كتاب از استورات كامينسكي منتشر كرد كه مترجمش مسعود فراستي و نامش «سينماي كمدي و بيان فردي» بود كه در واقع يك فصل از كتاب «ژانرهاي سينماي آمريكا: رويكردهايي در تئوري انتقادي به سينماي عامه پسند» محسوب مي‌شد، به اضافه بيوگرافي‌هايي مختصر از چند كمدين به انتخاب خود مترجم.

گمان نكنم از حدود هفتاد نوولي كه كامينسكي با چند شخصيت ثابت از دهه 1970 تا زمان مرگش نوشته چيزي به فارسي ترجمه شده باشد. يكي از معروف ترين مخلوقات ادبي او كارآگاه توبي پيترز نام داشت كه در هاليوود دهه 1940 زندگي مي كرد. در ضمن او جزو فيلمنامه نويسان روزي روزگاري در آمريكاي سرجيو لئونه نيز بوده است.

Publication's Notification#4


در ستون (یا صفحه) تازه ام در ماهنامۀ فیلم، که عنوانش "بازخوانی ها"ست، شش کار تازه چاپ شده است. این مجموعه متنوع دربارۀ فیلم های خوب و بدی است که می بینم و هر کدام به دلایلی ارزش یادآوری دوباره و طرح آن در مجله را دارند. به اضافه، بعضی نکات تازه و خبرها و بخش های در سایه مانده از تاریخ سینما و معرفی کتاب ها و یادداشت های آزادم در این بخش ظاهر می شوند.

سه سال پیش بعد از شنیدن برنامۀ رادیویی "ساعت رادیویی تماتیک با باب دیلن" با خودم عهد کردم که کار مشابهی را با تم های متفاوت و بسیار کلی (پدر، شیطان، ماه، قلب و...) دربارۀ فیلم ها تکرار کنم. از این دسته و به مناسبت چهلمین سال فرود انسان بر ماه، یادداشتی دربارۀ ماه و سینما نوشته ام که در آن به فیلم زنان گربه ای ماه (یکی از مفرح ترین فیلم هایی که اخیراً دیده ام) هم اشاره شده است. پاسخی به نوشتۀ خرده گیرانه دیوید تامسون درباره یک آمریکایی در پاریس در کتاب تازه اش "اونو دیدی؛ مقدمه ای شخصی به هزار فیلم" نوشته ام. نوشته تامسون مثل بدترین نوشته هایش حاوی اشارات بی ربط و استدلال های سست است که نمونۀ اخیر آن حرف های بیراهش دربارۀ اورسن ولز در گاردین و جواب ساده، کوتاه و موثر جاناتان روزنبام به او در وبلاگش است. اما بهترین نوشته های تامسون (که تعداد آن ها بسیار بیشتر از بدترین نوشته هایش است) نمونه هایی عالی از یادداشت های سینمایی اند که تنها از آدمی مثل او بر می آید. کار دیگری هم با توجه به انتخاب های نوار او در کتاب تازه اش برای ماهنامۀ Noir Sentinel نوشته ام که در شهر فعلی تامسون، سن فرانسیسکو، چاپ خواهد شد. بقیه یادداشت های شمارۀ 401 فیلم، دربارۀ فیلم های بد، الک کاپل، فیلم تازه جرالد پیری و کاترین هپبورن است.

Film Ads in Iran, Part 8

The Reivers (1969)