photo by Ehsan Khoshbakht |
گزارش جشنوارۀ Il Cinema Ritrovato، بولونيا،
ايتاليا، 23 تا 30 ژوئن 2012
والش و گِرِميون، زير آفتاب سوزان
احسان خوشبخت
به اندرو ساريس
1 فرود
وقتي روي اولين پلۀ هواپيمايي كه بعد از يك ساعت و نيم گذر از آسمان آلمان و
بلژيك در فرودگاه بولونيا در شمال ايتاليا آرام گرفته بود پاگذاشتم، موج گرما يخِ
شبِ سردِ پيشين در فرودگاه استنستد لندن را آب كرد. آفتاب با وقار بولونيا به
تابستانِ خاكستري جزيرۀ بريتانيا دهن كجي ميكرد و شعاعهاي درخشان نور روي
ديوارهاي نارنجي و قهوهاي روشن و مردم بيخيال در شلواركها و عينكهاي آفتابي كه
براي رسيدن به هركجا كه عازمش بودند كوچكترين شتابي نداشتند، مرز بين اروپاي سرد
پروتستان و معجزۀ حرارت مديترانهاي و فراغ خاطر كاتوليكهاي جنوب اروپا را پررنگ
ميكرد. وقتي جرج سَندرز در سفر در ايتاليا نظرش دربارۀ اين سرزمين به
اينگريد برگمن ميگويد («مردم پرسروصدا و تنبل»)، اظهار نظرش بيشتر نوعي حسادت
نسبت به فرهنگي كه جاي سرسام را به آرامش و جاي ادب قراردادي را به سرخوشي داده به
نظر ميرسد.
در حين حركت به طرف اتوبوسي كه به مركز شهر ميرفت لازم بود كه كمكم لباسهاي
اضافي را به دل چمداني كه چرخهايش از ديشب چند كيلومتري روي زمين به اين ور و آن
ور كشيده شده بود بفرستم. اتوبوس از ايستگاه بيرون نيامده همشهريهاي مسن
بولونيايي همديگر را پيدا ميكردند و به گرمي مشغول چاق سلامتي ميشدند. انگليسيهاي
مسافر گيج و بهت زده به نظر ميآمدند و ژاپنيها دوربينهاي گران قيمت و لنزهاي
غولآسايشان را از چمدان بيرون ميكشيدند. چه كسي ميتواند زير اين آفتاب خيرهكننده
كه انگار از چهار جهت روي سرت ميتابد عكس بگيرد؟ از چه عكس بگيرد؟ از ذوب شدن
تدريجي فضا در آفتاب؟