Showing posts with label Alexander Sokurov. Show all posts
Showing posts with label Alexander Sokurov. Show all posts

Sunday 20 November 2016

Tales from LFF#59: Waiting for Absolute Shot, II


 گزارش پنجاه و نهمين جشنواره فيلم لندن، 2015، بخش دوم
در انتظار نماي مطلق
احسان خوش‌بخت

2 اين موناليزا است
آيا سينما مي‌تواند واقعي باشد، اما در عين حال غريب و شاعرانه؟ آيا رويا مي‌تواند به فيلم تبديل شود، بدون اين كه فيلم به قلمروي نمايشي نمادين هل داده شود؟ فرانكوفونيا، بهترين فيلم الكساندر سوكوروف از زمان كشتي روسي، نمونه‌اي از اين نوع سينماست.
فيلم ستايشي است از موزۀ لوور و نامه‌اي عاشقانه و توأم با نگراني به اروپا كه در آن، مثل آثار قبلي سوكوروف، نماهاي مستند آرشيوي، با دوربيني سيال و چرخانِ درون موزه با بازسازي‌ها كه در آن شخصيت‌هاي تاريخي زنده مي‌شوند تلفيق شده‌اند. در بخش داستاني و بازسازي شده، به جز ناپلئوني فربه و خودنما كه تاريخ جنگ‌هايش را تلاش براي آوردن هنرهاي ديگر به فرانسه مي‌داند، بخش تكان دهنده فيلم رابطه بين مدير موزه در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان، ژاك ژوژار و يك افسر اشراف‌زادۀ آلماني منصوب شده براي نظارت و انتقال آثار هنري به آلمان به نام كنت ووف مترنيش است. مترنيش كه هيچ شباهتي به پل اسكافيلد فيلم ترن (1964) ندارد و با به تأخير انداختن‌هاي حساب شده‌اش نقش مهمي در عدم انتقال آثار لوور بازي مي‌كند، بعد از شكست آلمان به زندان مي‌افتد، اما بعد نه تنها آزاد مي‌شود، بلكه از فرانسوي‌ها نشان لژيون دنور مي‌گيرد.

Monday 9 May 2016

Alexander Sokurov: I Am a Laborer of Cinema

الكساندر ساكوروف (چپ) با اين كريستي (راست) و مترجم تيز و فرز

اين نوشته در شمارۀ آذرماه 1390 ماهنامه «24» در بخش «قطارهاي شبانه» منتشر شده است.

الكساندر ساكوروف: كارگرِ سينما

كليپي از مستند سياه و سفيد Elegy (1986، 30 دقيقه)، ساختۀ الكساندر ساکوروف دربارۀ تشييع جنازۀ  دوبارۀ فيودور شالياپين و انتقال جسد اين هنرپيشه و خوانندۀ بزرگ و تبعيدي اپرا از پاريس به روسيه با اين كه فيلمي دربارۀ تاريك‌ترين جاي اين دنيا، يعني گور بود، اما سالن تاريك سينما را روشن كرد. سبك فيلم مثل آثار پني‌بيكر و مِي‌زِلز – مستندسازان نيويوركي– به نظر مي‌آمد اما زبان توصيفي عجيب ساكوروف آن را به نقطه‌اي مي‌رساند كه نمي‌شد گفت آيا سينماي تجربي است يا يك شاعر روس ديگر دارد شرح گور به گور شدن را مثل نوشته‌هاي داستايفسكي با جزييات و اندكي طنز بازگو مي‌كند.
كليپ به پايان رسيد. نور به سالن برگشت و الكساندر ساكوروف، فيلم‌ساز شصت سالۀ روس، با كت و شلوار تيره، كيف چرمي ساده كه روي شانه‌اش انداخته بود، موي كوتاه و بدون سبيل هميشگي، در كنار متخصص نام‌آشناي سينماي روسيه، پروفسور اين كريستي، استاد كالج بِركْبِك روي صحنه ظاهر شد. گفتگويي بين آن دو، با همراهي يك مترجم تيز و فرز، براي بيش از دو ساعت ادامه پيدا كرد.

Saturday 17 October 2015

Francofonia (Alexander Sokurov, 2015)


FRANCOFONIA
Director: Alexander Sokurov; France/Germany/Netherlands, 2015
Reviewed by Kiomars Vejdani

The story of Louvre told the way only Alexander Sukorov can tell with a style as unique and distinguished as ever. Similarity of its visual treatment to Russian Arc (except its continuous take) is very noticeable. Like the previous film it takes us on a journey through time. From historical origin of Louvre and building of the castle in its initial form through different stages of its development with added structures, right up to its present day state. In his presentation of Louvre Sokurov's main emphasis is on its role in preservation of cultural and artistic heritage of France as the foundation of civilization. In developing his theme Sokurov resorts to any device. He takes us back and forth in time, moves between reality and fantasy. He uses any visual element at his disposal: archive material, dramatic re-enactment, and animation. He brings characters from history back to life. He jokes with them (Napoleon in particular is object of his fun), and in the end tells them their future. Accompanying the images we have Sokurov's continuous informative, and at times sarcastic commentary. Francofonia is more than a documentary. It is a document on necessity of having something of lasting values in the imperfect world of mankind.