فانتوماس - Fantômas |
گزارش بيست و
هشتمين جشنوارۀ Il Cinema Ritrovato، بولونيا، ايتاليا، 7 تا 14 تير 1393
مثل يكي از
خوابهاي تروفو
احسان خوشبخت
شبحِ صدساله و جوان هانري
پياتزتا
پازوليني. حياطي در محاصره سالنهاي سينما، موزه، كتابخانه و ستاد فرماندهي سينهفيلياي
امروز، چينهتِكا بولونيا در دل شهري كه پير پائولو پازوليني در آن به دنيا آمد.
هنوز هم روي ديوارهاي شهر به جاي چه گوارا يا باب مارلي صورت مكعب-مستطيلي
پازوليني را مثل كد رمزي از دنياي زيرزميني نقاشي ميكنند. فكر اين كه كساني در
نيمههاي شب، دور از چشم پليس و رهگذران، اين پازولينيهايِ شابلونيِ سياه و سفيد
را روي ديوارهاي قهوهاي و نارنجي شهر قرون وسطايي حك ميكنند خودش به رويايي
سينمايي ميماند، مثل يكي از آن خوابهاي فرانسوا تروفو.
در گوشهاي از حياط پازوليني، ژان دوشه، يكي از
آخرين تفنگداران نسل اول «كايه دو سينما» زير سايه چتري نشسته است. عكسي از او را
كه در تهران دهۀ چهل شمسي در دفتر مجلۀ «هنر و
سينما» گرفته شده به دوشه نشان ميدهم. چشمانِ گردش گردتر ميشود.
«آآآآآآ». يك «آ»ي خيلي طولاني از سر تعجب و به خاطرآوردن سرعت گذر زمان كه سريعتر
از يك كمدي باستر كيتن است. دوشه از دو مرد جوان ديگر حاضر در عكس پركنتراست ميپرسد.
به او ميگويم يكي پرويز نوري است و آن يكي كيومرث وجداني و هر دو هنوز فعالند.
دوشه به احترام دوندگان استقامت لبخند ميزند.