Thursday 30 October 2014
Wednesday 29 October 2014
Tuesday 28 October 2014
Iranian Filmmakers at LFF (English edition)
Iranian Filmmakers at LFF: Bridge Over Troubled Border
The BFI London Film Festival is practically the last stop for Iranian films on their annual festival journey, which usually kicks off at Berlinale. This year, thanks to major retrospectives of contemporary and pre-revolutionary Iranian films at Fribourg International Film Festival and the Edinburgh International Film Festival, there has been a joyous feeling of revival in the air, unprecedented since the critical success of Iranian films in the early 1990s.
Even if the retrospectives led to a belated appreciation in Europe of the Iranian New (Wave) cinema of the 1960s and 1970s, there remains much confusion about contemporary Iranian films, and this is reflected in other festival programmes. The BFI London Film Festival – known for offering an up-to-date survey of national cinemas – has shown less interest in Iranian cinema over the last few years, evident this year in the drastically low number of Iranian films being screened. This might be explained in part by two major external factors: 1) After Edinburgh’s special focus on Iran, where many of the better Iranian films of the year were handpicked by the festival, none of the same films had any chance of reaching London. LFF won’t show films premiered at EIFF. 2) The distribution of Iranian films outside of Iran has been disastrous, due to limitations in accessing the international market, the problem of cash transfer, restricted postal services and slow internet services, which rule out any possibility of uploading online screeners.
Iranian Filmmakers at LFF (Farsi edition)
سينماگران ايراني در فستيوال فيلم لندن: دوربينها در دو سوي مرز
«فستيوال فيلم لندن»، با در نظرنگرفتن «ويناله» در اتريش، آخرين ايستگاه
سينماي ايران در اروپا در طول يك سالِ سينماييست، جايي كه ميشود مجموعهاي متنوع
از بهترينهاي سينماهاي كشورهاي مختلف كه قبلاً در فستيوالهاي ردۀ الف نمايش داده
شدهاند را در دورهاي فشرده تماشا كرد. اگرچه سهم سينماي ايران در اين دوره فقط
يك فيلم بود (مقايسه كنيد با حضور هفت فيلم از اسرائيل)، اما از طرف ديگر حداقل چهار
فيلم در بخشهاي مختلف حضور داشتند كه توسط كارگردانان ايراني يا ايرانيتبار
ساخته شده بودند، محصولاتي كه جغرافياي توليدشان از آسياي ميانه تا آمريكاي شمالي
تنوع داشت.
به علاوه، داستان يكي از فيلمهاي فستيوال، گلاب (جان استيوارت)،
به ايران مربوط ميشد و يك فيلم – كمپ ايكس ري (پيتر سَتْلِر)– بازيگري ايراني، پيمان
معادي، را به عنوان يكي از ستارگان اصلياش داشت. فيلمهاي اين دسته به گروهي مسألهدار
از بازنمايي ابتدايي ايران و يا خاورميانه در سينماي آمريكا تعلق دارند كه پر است از
سوءتفاهمها، كليشهها و اشتباهات هميشگي. خاورميانه در اين فيلمها بدون هيچ
اصالتي به يك ايدۀ مغشوش از نابساماني سياسي تقليل پيدا ميكند: در گلاب
پنجره زنداني در ايران با روزنامههايي عربي پوشانده شده و در كمپ ايكس ري
ديوار بيمارستان زنداني در گوانتانامو براي نگهداري مضنونين به تروريسم كه عربتبار
هستند با پوسترهايي به فارسي مزين شده است.
Monday 27 October 2014
Houshang Golmakani On The Art of Movie Posters
مقدمۀ هوشنگ گلمكاني به كتاب «هنر پوسترهاي سينمايي»:
«حالا شايد اين جوري نباشد، اما سالها
بود، تقريباً از آغاز سينما، كه پوسترها نخستين واسطة آشنايي و برخورد تماشاگران
با سينما بودند. بعدها هم اين پوسترها براي عدة قابل توجهي از اين تماشاگرها
نشانهاي از عشق به سينما شدند. در روزگاري كه فيلمها را فقط ميشد روي پردة
سينماها ديد، پوسترهاي فيلم بيش از هر نشانة ديگري از فيلمها بين آدمهاي عشقفيلم
طرفدار داشت. حتماً چيزي در اين پوسترها هست كه بيش از هر تصوير سينمايي ديگري،
خارج از فيلم، عشقفيلمها را مجذوب و شيفتة خود ميكند. انگار روح هر فيلم در
پوسترش جريان دارد. راز و جاذبهاي در آن هست حتماً، گاهي حتي بيش از ديدن نمايي
از فيلم كه تصويرش يا گوشهاي از تصوير، بر پوستر نقش بسته است.
احسان خوشبخت يكي از عشقفيلمهاست كه هر عنصري از فيلمها را دوست دارد.
البته از آن عشقفيلمهايي نيست كه فريفته زرقوبرق و زلمزيمبوي سينما باشد، در
سطح. يك سينمادوست اصيل و عميق بود كه هميشه دانشي فراتر از سنوسالاش داشت.
اطلاعات را درست دريافت ميكند، جذب و از آن خود ميكند، از صافي سليقه و نگاهش ميگذراند
و آن را تبديل به دانش و سليقة زيباييشناسانة خودش ميكند. هر نوشتة او براي من
كه اولين خوانندة نوشتههايش هستم يك تجربه و يك حادثه است. همين كتاب پوسترهايش
نشان از اين وجه از شخصيت او دارد، به اضافة شور و عشق خالصي به نشانة زنده بودن و
تحرك كودك درون. انتخاب چهارصد پوستر برگزيدة تاريخ سينما از دورهها و كشورها و
طراحان و كارگردانان مختلف از بين 28هزار پوستر، همراه با شرح و تفسير آنها، فقط
كار يك پوسترجمعكن نيست. همان دانش و ابزار و سليقه و شور و عشق عميق را ميخواهد
كه در وجود اين جوان نازنين هست.» --
هوشنگ گلمكاني
Notes On New Iranian Genre Films
شهرام مكري |
واكنش جهاني به رويكرد تازۀ سينماي ايران به ژانر:
خانهتكاني در سَبك
احسان خوشبخت
اخيراً يك كارشناسِ خودمنصوب كردۀ
سينماي ايران در يك فستيوال اروپايي ادعا كرد كه فستيوالهاي بينالمللي
با انتخاب نوع خاصي از سينما از ايران، انواع ديگر سينما و فيلمهاي به اصلاح
نوآورانه در فرم را ناديده ميگيرند. در همان جايي كه كارشناس بيانيهاش را صادر
كرد (كه شباهت زيادي با تصورات رسمي و مظنونانه از فيلمهاي ايراني و جشنوارههاي
جهاني دارد) ماهي و گربه براي تماشاگراني نمايش داده شده بود كه بخش قابل
توجهي ازشان تا بيش از يك ساعت بعد از اتمام نمايش فيلمْ شهرام مكري را رها
نكردند و با طرح انواع سؤالها - از فرم اثر تا محتوي آن – نشان دادند كه كنجكاوي
و بعضاً علاقهشان به اين بخش از سينماي ايران از ارزشي كه براي سينماي (نئو)رئاليستي
ايران و كيارستمي (و دنبالهروهايش) قائلند كمتر نيست.
Tuesday 14 October 2014
Subscribe to:
Posts (Atom)