Wednesday, 29 July 2009

On Billy Wilder



بیلی وایلدر: موقعيت كاملاً نااميدكننده، اما نه چندان جدي
وايلدر فيلم‌نامه‌نويس، فيلم‌ساز، كلكسيونر آثار هنري و بيش‌تر از همه مردي شیفتۀ زندگی و لذت های آن بود. او به دسته‌اي از كارگردانان سينما تعلق داشت كه هستي را ساده نمي‌انگاشتند اما در عين حال هيچ چيز مانع از مغازلۀ دائم‌شان با زندگي نبود. به قول دوست و بازيگر هميشگي‌اش والتر ماتائو او دنيا را تراژدي يا كمدي نمي‌بيند؛ او دنيا را همان طور كه هست مي‌بيند و اين نگاه بعضي وقت‌ها تراژدي به نظر مي‌رسد و گاهي كمدي. وايلدر بدبين و تلخ‌انديش است. بدبين اين توانايي را دارد كه به دنيا نگاه كند، واقعيت‌ها را بي‌پرده ببيند اما هم‌چنان لبخند را بر روي لبانش حفظ كند. در دنياي وايلدر هميشه مي‌دانيم كه موقعيت كاملاً نااميدكننده است، اما جدي نيست!
فيلم‌هاي وايلدر مانند بسياري از معاصرانش و به‌خصوص استاد اول او ارنست لوبيچ به نگرش كمال‌گرايانه بر اجزاء استوار و در ضمن حاوي نگاه جديدي به رابطۀ مردان و زنان است كه تنها از يك اروپايي برمي‌آيد. فيلم‌هاي لوبيچ و وايلدر داستان‌هاي تقابل جنسیت ها را براي هميشه از نابالغي و طفره‌روي‌هاي‌ رایجشان در سینمای آمریکا دور كرده و به آن جنبه‌اي فرهيخته و در عين حال بسيار مفرح بخشيدند. همين طور وايلدر به عنوان يكي از پیشگامان مسلم سينماي نوار، با شاهکارهایی چون غرامت مضاعف، سهمی مضاعف در بلوغ زودهنگام سینمای آمریکا دارد.
بيلي ساموئل وايلدر (2002-1906) در وين به دنیا آمد. او در اروپاي بعد از جنگ اول به عنوان روزنامه‌نگار، خبرنگار جنايي و حتي منتقد فيلم ظاهر مي‌شود. به‌سرعت جذب برلين ــ يكي از مراكز مهم روشنفكري و البته خوش‌گذراني در اروپاي آن سال‌ها ــ شد و اولين حضورش در سينما نوشتن فيلم‌نامۀ مردم در روز يك‌شنبه براي رابرت سيودماك بود. اين فيلم چهار كارگردان بزرگ را به سينماي آيندۀ جهان معرفي مي‌كند (وايلدر، سيودماك، زينه‌مان و اولمر). به قدرت رسيدن هيتلر در 1933 وايلدر يهودي را مجبور به ترك برلين مي‌كند. در پاريس اولين فيلمش بذر بد را مي‌سازد كه یکی از عجيب‌ترين فيلم های كارنامۀ او باقي مانده است. وایلدر بدون دانستن يك كلمه انگليسي با پيتر لوره به آمريكا مي‌گريزد. اقبال زودتر از حد تصور نصيبش مي‌شود و با نوشتن فيلم‌نامه‌هاي مهمي براي لوبيچ، هاكس و ميچل لايزن موقعيت خود را در هاليوود تثبيت مي‌كند. نخستين فيلم آمريكايي‌اش بزرگ و كوچك (1942) آشكارا نشان‌دهندۀ علاقۀ او به لوليتاي ناباكوف است كه بعدها به يكي از دوستان نزديكش تبديل شد. عشق‌هاي غيرممكن از اين پس تا آخرين كمدي‌هاي بزرگش به عنوان يكي از تم‌هاي وايلدري تكرار مي‌شوند. طراوت این فیلم به عنوان یکی از بهترین کمدی های تاریخ سینما، هم چنان محفوظ مانده است. با پنج قبر تا قاهره (1943) جا پاي هيچكاك مي‌گذارد و با غرامت مضاعف (1944) نَفَس سخت‌گيرترين منتقدان را هم بند مي‌آورد. با ساختن تعطيلي ازدست‌رفته (1945) و درو كردن اسكارها ديگر به يك خودي و"نام بالای عنوان" تبديل مي‌شود. از اين پس فيلم‌هاي او بين نوآرهاي متكي بر طنزي سياه و كمدي‌هايي با نيش و كنايه و بدبيني استهزاآميز در نوسانند. در دستۀ اول سانست بلوار (1950) و تكخال در حفره (1951) ساخته مي‌شوند اگرچه درام جنگ جهاني دوم بازداشتگاه 17 (1953) و اقتباس آگاتا كريستي شاهد براي تعقيب (1957) هم بيش‌تر به اين نوع از فيلم‌هاي وايلدر نزديكند تا كمدي‌هاي او.

وايلدر در سيزده فيلم از 1957 تا 1981 كه بيش‌ترِ انرژي و شوق و حيات سينمايي‌اش را تشكيل مي‌دهند با اي. ال. دايموند به عنوان فيلم‌نامه‌نويس همكاري مي‌كند كه اوج اين همكاري را در بعضي‌ها داغشو دوست دارن (1959) و آپارتمان (1960) مي‌توان ديد. با گذار از شصت سالگي فيلم‌هاي او به رواني و وضوحي رسيدند كه كم‌تر كمدي‌سازي در تاريخ سينما به آن دست پيدا كرده بود. در عين حال اين فيلم‌ها هرچه بيش‌تر از واقعيت‌ها دور شده، لحن خيال‌پردازانه‌تري به خود گرفته بودند و شايد به همين دليل موفقيت همه‌جانبۀ دوران گذشتۀ وايلدر ديگر هيچ‌گاه به آن شكل تكرار نشد.

با اين كه وايلدر هميشه دليل اصلي روي آوردنش به كارگرداني را مواظبت كردن از فيلم‌نامه‌هايش كه معمولاً به دست بقيۀ كارگردان‌ها خراب مي‌شد عنوان كرده، اما آثار او – از همان فیلم نخستین – چنان محکم و عالی اند که این ادعا یا فرضیه را باطل می کنند. با وجود پاره ای مخالفان با وایلدر کارگردان، او یکی از بزرگ ترین سینماگرانی است که می شناسیم. به شهادت آثارش او هرگز خود را محدود به مصور كردن فيلم‌نامه‌هاي درخشانش نكرده است. البته این فیلمنامه های دقیق و پرجزئیات در زمان هایی که حوصله ای برای کارگردانی نداشت، به کمکش می آمدند (بادی بادی). در ميان خيل عظيمي از ستارگان كلاسيك (از باربارا استنويك تا بوگارت و از گري كوپر تا كاگني و ری میلاند) از جك لمون و والتر ماتائو بيش‌ترين بهره را برده، در حالي كه ويليام هولدن بعضي از بهترين بازي‌هايش را مديون فيلم‌هاي وايلدر است.
احسان خوش بخت
فیلم هایی از وایلدر که قبل از هرکاری باید ببینید:
غرامت مضاعف (1944)
بزرگ و کوچک (1942)
تعطیلی از دست رفته (1945)
احمق مرا ببوس (1964)
سانست بلوار (1950)
شاهد برای تعقیب (1957)
بعضیها داغشو دوست دارن (1959)
سابرینا (1954)
آپارتمان (1960)
تکخال درحفره (1951)





No comments:

Post a Comment