Tuesday, 21 July 2009

Rachel and the Stranger


راشل و غريبه (1948) يكي از مشهورترین فيلم هاي نورمن فاستر، کارگردان آمریکایی و يكي از موفق ترين فيلم هاي RKO در 1948 بوده است. نکتۀ قابل تأمل فیلم این است که موفق شده زندگي پيشگامان غرب و دشواري تشكيل خانواده در محيطي وحشي را بدون درگير شدن با اصول و قواعد ژانر وسترن به نمايش بگذارد. دقيقاً به خاطر همین دور ماندن از ساختارگرايي اجتناب ناپذيري كه ژانر پرقواعدي چون وسترن به كارگردان ديكته مي كند، زندگي روزمرۀ يك خانواده كوچك با گرمي تمام به نمایش گذاشته شده است.

بازیگران اصلی فیلم لورتا یانگ و ویلیام هولدن اند و نقش پسرشان را گری گری (Gary Gray) بازی می کند. طبق معمول رابرت میچم غریبه ای است که وارد این خانواده شده و مثل شین جورج استیونس، عشقی بین او و لورتا به وجود می آید. میچم مثل همیشه عالی است.

نويسندۀ فیلم نامه نیز والدو سالت – در يكي از نخستين كارهايش – است، كه بعدها كابوي نيمه شب، بازگشت به خانه و سرپيكو را نوشت.

درك فاستر از ميزانسن در فيلم هاي كوچكش بسيار بنیادی تر و نوآورانه تر از كارگردانان مشهورتري است كه نان فيلم نامه هاي پرجزييات يا ستارگان بزرگشان را مي خورند. او هرگز اجازه نمي دهد تا مثل يك تماشاخانه بازيگران از گوشه اي وارد صحنه شوند و ديالوگ هايشان را بگويند و بروند – كه روشي رايج در بين فيلم هاي B آن زمان بود – بلكه هميشه دوربين را با حركتي سريع و كوچك وارد صحنه كرده و معمولاً اين صحنه را با كنشي فارغ از ديالوگ به پايان مي برد. به زودی یکی از نوشته های تازه ام، مطلبی مفصل تر دربارۀ فاستر، در مجلۀ فیلم چاپ خواهد شد.


No comments:

Post a Comment