با اين وجود هميشه درسهايي براي يادگرفتن از ايبرت وجود
داشت، به خصوص اگر نوشتن براي روزنامه و يا مجلههاي با گرايشهاي عامهپسند
كارتان باشد. مثلاً طوري كه ايبرت داستان فيلم را بازگو ميكرد، هم داستان تعريف
كردن بود (كه از نظر من هميشه اتلاف كاغذ بوده) و هم تحليل (كه ايبرت آن را با
ظرافتي در خور انجام ميداد). او همچنين فيلمنامهنويس يكي از شوكهكنندهترين
فيلمهايي است كه در سالهاي جدي گرفتن علاقهام به سينما دادم، فيلمي با نام آنسوي
درۀ عروسكها، ساختۀ سلطان فيلمهاي «لُختي» مستقل آمريكايي، راس ماير. فيلمنامهاي
«كيچ»، هوشمندانه، بيپروا و مضحك كه مقدمهاي بود براي افسارگسيختگي هاليوود در
نمايش سكس.
در نهايت ميتوان به كتابهاي ايبرت اشاره كرد كه يكي از آنها،
اسكورسيزي به روايت ايبرت، در ايران چاپ شده و من مقدمهاي براي انتشار آن
در زمستان 1389 نوشتم كه قبلاً در اين وبلاگ منتشر شده و به مناسبت مرگ ايبرت
دوباره آن را تكرار ميكنم:
راجر ايبرت |
كارنامهي مارتين اسكورسيزي بيانگر شور و عشق بيپايان به
سينما، نه فقط بهعنوان يك حرفه يا هنر، بلكه بهعنوان روشي براي زندگي است.
بهترين فيلمهاي او اشعاري دربارهي حس گناه و دربارۀ تنهايي در اتاقهاي بستهاند، در حالي كه شهر در بيرون
اتاق براي بلعيدن قهرمان دهان بازكرده. فيلمهايي دربارهي زندگي پرمخاطرهي
مرداني كه ميخواهند مورد احترام قرار بگيرند و سلطان خيابانها باشند، مرداني كه
از روي پوشش و رفتارشان ميتوانيم آنها را گنگسترهايي متظاهر بخوانيم، اما لحظاتي
كه فيلم به دنياي دروني آنها وارد ميشود بيشتر به قهرماناني تراژيك نزديكند.
اين كتابِ تازه ترجمه شده توسط سينا گلمكاني مجموعهي
مقالات و نقدهاي راجر ايبرت، منتقد 68 سالهي باسابقه و محبوب «شيكاگوسانتايمز»
دربارهي كارگردان محبوبش، اسكورسيزي است. ايبرت كه از 1967 – زمان ساخت اولين فيلم
اسكورسيزي – تا امروز نوشتن دربارهي سينما را رها نكرده است، اولين منتقد سينمايي بود كه
جايزه پوليتزر گرفت و در پيادهروي بلوار هاليوود صاحب ستاره شد. او شايد تنها
منتقد آمريكايي باشد كه در زمان حياتش خياباني در شيكاگو به نام او و همكار قديمي
و درگذشتهاش، جين سيسكل، «گذر ايبرت و سيسكل» نامگذاري شده. اسكورسيزي او را
منتقدي درجه يك، هوشيار، بامعلومات و بيتعارف ميخواند، منتقدي كه اهميتي حياتي
براي سينما قائل است.
اين كتاب تصويري دقيق از فيلمهاي اسكورسيزي، از نخستين
فيلم بلند داستانياش چه كسي بر در من ميزند تا شاتر آيلند ترسيم ميكند. از هر فيلم نقدي كه ايبرت در زمان نمايش فيلم بر آن نوشته وجود
دارد، و گاهي يك مقاله بازنگري در كنار آن. مجموعه مصاحبهها و ديدارهاي ايبرت با
اسكورسيزي با مصاحبه طولاني مركز هنري وكسنر كامل ميشود و در انتها ايبرت
شاهكارهاي مورد علاقهاش را از بين آثار اسكورسيزي برميگزيند و كتاب را با مقالههايي
درباره آنها به پايان ميبرد.
اگر به گفتهي درك مالكوم، منتقد انگليسي، ايمان داشته
باشيم كه فيلم بزرگ، فيلمي است كه تحمل دوباره نديدن آن را نداريم، بعضي از بزرگترين
فيلمهاي سينماي مدرن آمريكا از زير دست مارتين اسكورسيزي بيرون آمدهاند،
شاهكارهايي همچون راننده تاكسي، آخرين والس، گاو خشمگين، رفقاي خوب و كازينو.
No comments:
Post a Comment