Showing posts with label Martin Scorsese. Show all posts
Showing posts with label Martin Scorsese. Show all posts

Sunday, 3 May 2015

Notebook's Fantasy Double Feature of 2014

NEW: The Wolf of Wall Street (Martin Scorsese, USA)
OLD: Twentieth Century (Howard Hawks, 1934)

Aside from featuring two of the most obsessive characters in film history whose quest for keeping the show going on gives a new dimension to American Madness, they’re both narrated in the way bodies move in closed spaces, where work space continuously metamorphoses into stage and performance space. One can effortlessly be charmed in their sheer lunacy, their staccato choreography of bodies, and in the cocaine/booze eyes and stiff jaws of their leading stars. If it takes 4 ½ hours to endure this unapologetic double bill, probably another 4 ½ days is needed to digest it, recuperate from its orgy of greed, and come to realize that it was some horrible thing to see.

Friday, 5 April 2013

Scorsese by Ebert (RIP Roger Ebert)



راجر ايبرت، مشهورترين و بانفوذترين منتقد انگليسي‌زبان در تاريخ سينما، امروز درگذشت. آخرين نقد او را هفتۀ پيش خواندم بر آرگو، كه نمونه‌اي قابل پيش‌بيني بود از مشكل عمدۀ من با او و نويسندگاني (عموماً آمريكايي) هم‌چون او: فقدان هرگونه تعهدي وراي سرگرمي ، تكان خوردن احساسي و تقليل سينما به هنر بالا و پايين بردن انگشت شصت.
با اين وجود هميشه درس‌هايي براي يادگرفتن از ايبرت وجود داشت، به خصوص اگر نوشتن براي روزنامه‌ و يا مجله‌هاي با گرايش‌هاي عامه‌پسند كارتان باشد. مثلاً طوري كه ايبرت داستان فيلم را بازگو مي‌كرد، هم داستان تعريف كردن بود (كه از نظر من هميشه اتلاف كاغذ بوده) و هم تحليل (كه ايبرت آن را با ظرافتي در خور انجام مي‌داد). او همچنين فيلم‌نامه‌نويس يكي از شوكه‌كننده‌ترين فيلم‌هايي است كه در سال‌هاي جدي گرفتن علاقه‌ام به سينما دادم، فيلمي با نام آن‌سوي درۀ عروسك‌ها، ساختۀ سلطان فيلم‌هاي «لُختي» مستقل آمريكايي، راس ماير. فيلم‌نامه‌اي «كيچ»، هوشمندانه، بي‌پروا و مضحك كه مقدمه‌اي بود براي افسارگسيختگي هاليوود در نمايش سكس.

در نهايت مي‌توان به كتاب‌هاي ايبرت اشاره كرد كه يكي از آن‌ها، اسكورسيزي به روايت ايبرت، در ايران چاپ شده و من مقدمه‌اي براي انتشار آن در زمستان 1389 نوشتم كه قبلاً در اين وبلاگ منتشر شده و به مناسبت مرگ ايبرت دوباره آن را تكرار مي‌كنم:

Saturday, 7 May 2011

Best Film Jazz Scores#4

بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، چهار

 
راننده تاكسي (مارتين اسكورسيزي، 1976)  برنارد هِرمان
موسیقی درخشان این فیلم، بی‌نیاز از توضیح و معرفی، کاملاً در چهارچوب موسیقی جاز نمی‌گنجد، اما هم چنان برای بسیاری صدای ساکسفون آلتوی آن یادآور تنهایی تراویس است. برنارد هرمان، در آخرین کار خود، ارکستراسیون فیلم‌های کلاسیک را با ساختار جاز بازآفرینی کرده و در کنار آن هنوز رنگ‌آمیزی‌های برآشوبنده کارهایی که برای هیچکاک انجام داده را نيز می‌توان شنید. خود هرمان هرگز کار ضبط شده را نشنید و دو روز بعد از اتمام کار درگذشت. تک‌نوازی آلتو کار رانی لانگ است.

به موسيقي عنوان بندي فيلم گوش كنيد

Friday, 26 February 2010

Scorsese On Blues


حرف‌هاي مارتين اسكورسيزي درباره بلوز (به اضافه كلينت ايستوود و ديگران كه به زودي در همين‌جا منتشر خواهم كرد) در شماره ويژه‌اي از مجله فيلم كه به حضور موسيقي‌دان‌ها در سينما (كلاسيك، جاز و راك) اختصاص داشت چاپ شد. آن را با شماره ويژه‌ بهار 1381 اشتباه نگيريد، اين يكي، دنباله‌اي بر آن بود كه دو سه سالي بعد چاپ شد. چون بيشتر درباره موسيقي است تا سينما آن را در وبلاگ موسيقي بخوانيد. به اضافه اين كه قبلاً در همين‌جا راجع به سري فيلم‌هاي مستند بلوز كه اسكورسيزي تهيه كننده آن‌ها و كارگردان يكي از شش فيلم بود، چيزي نوشته‌ام.


Saturday, 6 February 2010

Martin Scorsese Presents The Blues




مارتين اسكورسيزي موسيقي بلوز را تقديم مي‌كند

اين مجموعه درخشان كه در سال 2003 توسط شبكه‌هاي BBC و PBS تهيه شده، حاصل ايده‌اي از مارتين اسكورسيزي براي معرفي موسيقي بلوز و مكاشفه‌اي در ريشه‌هاي تاريخي آن است. بلوز، موسيقي سياهان آمريكا و ميراث هنرمندانه‌اي از دوران غم‌بار بردگي است كه از اوايل قرن تا دهه 1960 ــ زمان انقراض استادان بلوز و انتقال اين سنت موسيقايي به نوازندگان جديد راك كه عموماً انگليسي بودند ــ دوام آورده و يكي از ناب‌‌ترين فرم‌هاي هنري عصر مدرن محسوب مي‌شود. خود اسكورسيزي كارگردان اولين فيلم مجموعه و تهيه‌كننده بقيه آن‌هاست. مجموعه از سفر به آفريقا شروع شده و به دلتاي مي‌سي‌سي‌پي مي‌رسد و به گسترش و تأثير بلوز در موسيقي‌هاي پس از خودش، به‌خصوص راك اندرول، ختم مي‌شود. در اين پروژه كه ساخت آن شش سال طول كشيد كارگردان‌ها سبك شخصي خود را در روايت‌هاي‌شان از بلوز به كار مي‌گيرند. شكل داستان‌گوي اين موسيقي از دردها و رنج‌ها و تنهايي‌هاي نوع بشر به آن زباني بي‌مرز بخشيده و يكي از ايده‌هاي اصلي مجموعه نيز تمركز بر اين جهان‌شمولي موسيقي بلوز است كه در فيلم‌هاي وندرس و مايك فيگيس (دو كارگردان اروپايي مجموعه) به‌خوبي ديده مي‌شود. اين فيلم‌ها و كارگردان‌ها عبارتند از:


درست مثل رفتن به خانه (مارتين اسكورسيزي): اداي دين به موسيقي دلتاي مي‌سي‌سي‌پي از خلال سفر يك موزيسين از اين منطقه به آفريقا، همراه با احساس وابستگي عميق به اين شكل از موسيقي و فرهنگ قصه‌گوي آن با اجراها و مصاحبه‌هاي جديد و قديمي از كوري هريس، جان لي هوكر، تاج‌محل، مادي واترز، لد بِلي، علي فركا و سليف كيتا.

روح يك مرد (ويم وندرس): فيلم وندرس اداي دين به سه موزيسين بلوز مورد علاقه‌اش اسكيپ جيمز بلايند ويلي جانسن و جي. بي. لنوار است و وندرس با سبكي مستند/ داستاني، ماجراي زندگي اين سه را با تاريخ موسيقي بلوز درمي‌آميزد. اجراهايي از خوانندگان اين سال‌ها بر روي قطعه‌هاي اين سه نفر، نشانه پيوند موسيقي مورد علاقه او در گذشته با دوستان امروزينش (لو ريد، نيك كيو، باني رايت و ديگران) است. وندرس مي‌گويد: «آمريكاي حقيقي را بيش از هر كتاب يا فيلمي در آثار اين سه مرد كشف كرده‌ام».

راه ممفيس (ريچارد پيرس): اداي دين به شهر ممفيس، زادگاه بلوز، و تلاش براي زنده نگه داشتن خاطره اين فرم اصيل و بومي هنري در آمريكا با همراهي بي‌بي كينگ و با تصاوير و گفت‌وگوهايي از فتس دامينو، ليتل ريچارد، هاولين وولف و سام فيليپس.

گرم شدن با آتش شيطان (چارلز بارنِت): داستان پسربچه‌اي در دهه 1950 در مي‌سي‌سي‌پي كه بين موسيقي مذهبي گاسپل و كشش به بلوز كه به موسيقي شيطان معروف شده بود، بلوز را برمي‌گزيند. بارنت خود بزرگ‌شده همان منطقه است و بهترين تصاوير آرشيوي مجموعه در فيلم او وجود دارد، از بيگ بيل برونزي تا ويلي ديكسن، بسي اسميت، دايانا واشينگتن و ساني بوي ويليامسن.

پدرخوانده‌ها و پسران (مارك لوين): سفري با چاك دي به شيكاگو كه يكي از مراكز مهم بلوز و در واقع قلب تپنده شهري آن بود. اشاره‌هايي به موسيقي امروزي هيپ‌هاپ و تصاوير آرشيوي فوق‌العاده‌اي از پل باترفيلد و مادي واترز در فيلم ديده مي‌شود.

سرخ، سفيد و بلوز (مايك فيگيس): اداي دين به نوازندگان بلوز انگليسي و گفت‌وگو با آن‌ها شامل ون‌موريسن، اريك كلاپتون، جف بك، تام جونز، استيو دين‌وود، اريك بوردون و بسياري ديگر. همه‌چيز به اجراي زنده اين موزيسين‌ها در استوديوي مشهور اَبي رُد در لندن ختم مي‌شود. فيگيس سعي مي‌كند به اين پرسش پاسخ دهد كه چرا موسيقي عده‌اي از موزيسين‌هاي خودآموخته سياه‌پوست و بسيار فقير آمريكايي، اروپا را چنين تكان مي‌دهد.

پيانوي بلوز (كلينت ايستوود): ايستوود كه خودش هم پيانو مي‌زند به جست‌وجوي ارزش‌هاي اين ساز در موسيقي بلوز و ريشه‌هاي آن در جاز مي‌رود. مصاحبه‌ها و اجراها عموماً معاصرند و تعدادشان بسيار زياد.