مارتين اسكورسيزي موسيقي بلوز را تقديم ميكند
اين مجموعه درخشان كه در سال 2003 توسط شبكههاي BBC و PBS تهيه شده، حاصل ايدهاي از مارتين اسكورسيزي براي معرفي موسيقي بلوز و مكاشفهاي در ريشههاي تاريخي آن است. بلوز، موسيقي سياهان آمريكا و ميراث هنرمندانهاي از دوران غمبار بردگي است كه از اوايل قرن تا دهه 1960 ــ زمان انقراض استادان بلوز و انتقال اين سنت موسيقايي به نوازندگان جديد راك كه عموماً انگليسي بودند ــ دوام آورده و يكي از نابترين فرمهاي هنري عصر مدرن محسوب ميشود. خود اسكورسيزي كارگردان اولين فيلم مجموعه و تهيهكننده بقيه آنهاست. مجموعه از سفر به آفريقا شروع شده و به دلتاي ميسيسيپي ميرسد و به گسترش و تأثير بلوز در موسيقيهاي پس از خودش، بهخصوص راك اندرول، ختم ميشود. در اين پروژه كه ساخت آن شش سال طول كشيد كارگردانها سبك شخصي خود را در روايتهايشان از بلوز به كار ميگيرند. شكل داستانگوي اين موسيقي از دردها و رنجها و تنهاييهاي نوع بشر به آن زباني بيمرز بخشيده و يكي از ايدههاي اصلي مجموعه نيز تمركز بر اين جهانشمولي موسيقي بلوز است كه در فيلمهاي وندرس و مايك فيگيس (دو كارگردان اروپايي مجموعه) بهخوبي ديده ميشود. اين فيلمها و كارگردانها عبارتند از:
درست مثل رفتن به خانه (مارتين اسكورسيزي): اداي دين به موسيقي دلتاي ميسيسيپي از خلال سفر يك موزيسين از اين منطقه به آفريقا، همراه با احساس وابستگي عميق به اين شكل از موسيقي و فرهنگ قصهگوي آن با اجراها و مصاحبههاي جديد و قديمي از كوري هريس، جان لي هوكر، تاجمحل، مادي واترز، لد بِلي، علي فركا و سليف كيتا.
روح يك مرد (ويم وندرس): فيلم وندرس اداي دين به سه موزيسين بلوز مورد علاقهاش اسكيپ جيمز بلايند ويلي جانسن و جي. بي. لنوار است و وندرس با سبكي مستند/ داستاني، ماجراي زندگي اين سه را با تاريخ موسيقي بلوز درميآميزد. اجراهايي از خوانندگان اين سالها بر روي قطعههاي اين سه نفر، نشانه پيوند موسيقي مورد علاقه او در گذشته با دوستان امروزينش (لو ريد، نيك كيو، باني رايت و ديگران) است. وندرس ميگويد: «آمريكاي حقيقي را بيش از هر كتاب يا فيلمي در آثار اين سه مرد كشف كردهام».
راه ممفيس (ريچارد پيرس): اداي دين به شهر ممفيس، زادگاه بلوز، و تلاش براي زنده نگه داشتن خاطره اين فرم اصيل و بومي هنري در آمريكا با همراهي بيبي كينگ و با تصاوير و گفتوگوهايي از فتس دامينو، ليتل ريچارد، هاولين وولف و سام فيليپس.
گرم شدن با آتش شيطان (چارلز بارنِت): داستان پسربچهاي در دهه 1950 در ميسيسيپي كه بين موسيقي مذهبي گاسپل و كشش به بلوز كه به موسيقي شيطان معروف شده بود، بلوز را برميگزيند. بارنت خود بزرگشده همان منطقه است و بهترين تصاوير آرشيوي مجموعه در فيلم او وجود دارد، از بيگ بيل برونزي تا ويلي ديكسن، بسي اسميت، دايانا واشينگتن و ساني بوي ويليامسن.
پدرخواندهها و پسران (مارك لوين): سفري با چاك دي به شيكاگو كه يكي از مراكز مهم بلوز و در واقع قلب تپنده شهري آن بود. اشارههايي به موسيقي امروزي هيپهاپ و تصاوير آرشيوي فوقالعادهاي از پل باترفيلد و مادي واترز در فيلم ديده ميشود.
سرخ، سفيد و بلوز (مايك فيگيس): اداي دين به نوازندگان بلوز انگليسي و گفتوگو با آنها شامل ونموريسن، اريك كلاپتون، جف بك، تام جونز، استيو دينوود، اريك بوردون و بسياري ديگر. همهچيز به اجراي زنده اين موزيسينها در استوديوي مشهور اَبي رُد در لندن ختم ميشود. فيگيس سعي ميكند به اين پرسش پاسخ دهد كه چرا موسيقي عدهاي از موزيسينهاي خودآموخته سياهپوست و بسيار فقير آمريكايي، اروپا را چنين تكان ميدهد.
پيانوي بلوز (كلينت ايستوود): ايستوود كه خودش هم پيانو ميزند به جستوجوي ارزشهاي اين ساز در موسيقي بلوز و ريشههاي آن در جاز ميرود. مصاحبهها و اجراها عموماً معاصرند و تعدادشان بسيار زياد.
No comments:
Post a Comment