لِنرد كوهن، اجراي زنده در «آيلآووايت»، 1970
كارگردان: موري لرنر
تدوين: جورج پانوس، آينار وسترلاند
هنر ماليخوليا و بيدار شدن ساعت چهار صبح و با پيژامه جلوي نيم ميليون نفر آمدن و درخواست براي روشن كردن فندكها تا در سرما و كثافتِ جزيره كذايي معلوم شود هر كدام از ما كجا ايستادهايم و گل و لاي كجا ما را در خود فرو برده است. صورت اطلاح نكرده، موهاي ژوليده، دخترها با شالهاي بلند غمگين، دستهاي موزيسين دورهگرد و كوليمآب كه آخرين شب شكوهشان را در تاريكي ميزنند، مشتي مست در حالي كه مستيشان در كر نيمه شب لنرد كوهن در حال پريدن است. پنجمين و آخرين روز فستيوال راك آيل آو وايت در جنوب جزيره بريتانيا. ششصد هزار نفر در سرما و باران. 31 آگوست، ساعت چهار صبح. آغاز با Bird on the wire. پشت قوزكرده كوهن، پنهان شده پشت باراني بلند باران خورده. گروه كر او، چند دختر موطلايي مضطرب، كه باد موهاي بلندشان را بهانه ميكند و صورتهاي رنگپريده صبحگاهي را زير ورقهاي از طلا ميكشد.
اجراي كامل كوهن در آيلآووايت با زمان 64 دقيقه، كه شامل مصاحبههايي كوتاه با جودي كالينز، جون بائز، كريس كريستوفرسون و باب جانستون هم ميشود، روي DVD منتشر شده است. يكي از بهترين فيلمهاي رانك اندرولي كه تا به حال در انبار و صندوقخانهاي آرشيويستها و بقاياي فستيوالهاي نيم ميليوني دهه 1960 و اوايل 1970 كشف شده.
هنر ماليخوليا و بيدار شدن ساعت چهار صبح و با پيژامه جلوي نيم ميليون نفر آمدن و درخواست براي روشن كردن فندكها تا در سرما و كثافتِ جزيره كذايي معلوم شود هر كدام از ما كجا ايستادهايم و گل و لاي كجا ما را در خود فرو برده است. صورت اطلاح نكرده، موهاي ژوليده، دخترها با شالهاي بلند غمگين، دستهاي موزيسين دورهگرد و كوليمآب كه آخرين شب شكوهشان را در تاريكي ميزنند، مشتي مست در حالي كه مستيشان در كر نيمه شب لنرد كوهن در حال پريدن است. پنجمين و آخرين روز فستيوال راك آيل آو وايت در جنوب جزيره بريتانيا. ششصد هزار نفر در سرما و باران. 31 آگوست، ساعت چهار صبح. آغاز با Bird on the wire. پشت قوزكرده كوهن، پنهان شده پشت باراني بلند باران خورده. گروه كر او، چند دختر موطلايي مضطرب، كه باد موهاي بلندشان را بهانه ميكند و صورتهاي رنگپريده صبحگاهي را زير ورقهاي از طلا ميكشد.
اجراي كامل كوهن در آيلآووايت با زمان 64 دقيقه، كه شامل مصاحبههايي كوتاه با جودي كالينز، جون بائز، كريس كريستوفرسون و باب جانستون هم ميشود، روي DVD منتشر شده است. يكي از بهترين فيلمهاي رانك اندرولي كه تا به حال در انبار و صندوقخانهاي آرشيويستها و بقاياي فستيوالهاي نيم ميليوني دهه 1960 و اوايل 1970 كشف شده.
موري لرنر قبلاً به جز پيام عشق كه مستندي شبيه به ووداستاك از اجراهاي منتخب فستيوال بود، اجراهاي كامل جيمي هندريكس و گروه اكترونيك مايلز ديويس (كه فقط يك آهنگ سي و چند دقيقهاي اجرا كردند به اسم: «هر چي ميخواي اسمشو بذار» – ترسناك و باشكوه) را به فيلمهاي مستقلي تبديل كرده بود، اما اين فيلم تجربهاي غريب است. نه فقط به اين خاطر كه انبوهي فيلمهاي ديگر از دوران اوج مايلز و هندريكس وجود دارد (و افسوس كه هيچ چيز از مايلز "و" هندريكس به جا نمانده كه با هم پروژههاي دور و درازي داشتند)، بلكه به خاطر اينكه دوربين لرنر نيز تحت تأثير محيط به اندازه خود كوهن شاعرانه و غمگين و آرام است. لرنر براي اسير نشدن در دام موسيقي بخشهاي پراكنده ديگري را هم به فيلم اضافه كرده، مثل بخشي راجع به شورش و اغتشاش در فستيوال – و تقريباً در تمام فستيوالهاي مشابه – كه بساط اين برنامهها را براي هميشه تعطيل كرد. مردم مثل هميشه مقداري فهميده بودند و مقداري وحشي.
دو سه اجراي كوهن وراي تصور از كاردرآمدهاند؛ گمان ميكنم Let’s sing another song boys را با دقيقاً همين اجرا در آلبوم «آهنگهاي عشق و نفرت» گذاشتهاند و اجرايي از Tonight will be fine هست كه نمونهاي از بهترين تركيب ممكن در موسيقي كوهن است: بانجو، ويلن، بيس، گيتار ريتم الكتريك، هارمونيكا، گيتار آكوستيك و گروه كر خوابآلود. از طرفي آنها كه دنبال آهنگهاي هميشگياند، سهم خود را خواهند برد.
كنسرت تمام ميشود. مردم فرياد ميزنند و ميخواهند كوهن برگردد. او زياد اين پا و آن پا نميكند و برميگردد و شروع ميكند:
Suzanne takes you down to her place near the river
بعد از اجراي «پارتيزان»، كنسرت با «نانسي» تمام ميشود. شب به صبح نزديك شده و همه اينها مثل خواب به نظر ميرسد.
No comments:
Post a Comment