بخش سوم
چگونه هالیوودِ
عصر كلاسيك با زنان وارد گفتگو شد
لباسهای فاخر،
خانههاي باشکوه، مردانِ نالایق
جنین بِیسینگر
ترجمه كتايون
يوسفي
تفاوت زیادی میان
کمدی اسکروبالی مانند كارِ ناتمام (1941) Unfinished Business، داستان جنایی مانند ترس ناگهاني
(1952) Sudden Fear، وسترنی
مانند جاني گيتار (1954)، موزیکالی مانند دوستم بدار يا تركم كن
(1955) Love Me or Leave Me، فيلمنوآری
مانندThe Locket (1946)
یا فيلمِ زندگینامهای مانند مادام كوري (1943) وجود دارد. اما هر کدام از
آنها را میتوان یک فیلم زنانه دانست. از طرفی تلاش برای تعریف این فیلمها با
ردیابی پلاتها یا قواعد و شخصیتهای آشنا نیز چندان موفقیتآمیز نخواهد بود.
تماشای صدها نمونه از این فیلمها ما را به تعجب وا میدارد که چطور میتوانند
چنین هوشمندانه یکدیگر را نقض کنند. رویکردها و نقطهنظرهای متضاد در مورد ازدواج،
بچه، حرفه،... را میشود در طول یک فیلم یا از فیلمی به فیلم دیگر دید. بارها و
بارها مکالمههایی درباره جایگاه زن در زندگی رد و بدل میشوند؛ سوالاتی پرسیده میشوند:
آیا ایرادی دارد که «او» (بخوانید she)
قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته باشد؟ آیا حتماً باید صاحب فرزند شود؟ آیا باید با
عشق ازدواج کند یا برای پول؟ آیا باید افسار زندگیاش را خود به دست گیرد؟ آیا
باید زنی را که مخلّ آسایشش شده از سر راه بردارد یا فقط بسوزد و بسازد؟ این سؤالها
مخاطب را آماده میکردند که دنبال پاسخهای خودش بگردد. واضح بود که فیلمها بر
خلاف پایانهای مرسوم و هشداردهنده، بر رگههایی از سرکشی که در سر برخی از
تماشاگران میگذشت انگشت میگذاشتند. وقتی برای رساندن پیام اخلاقی تأکید بر عمل
غیراخلاقی لازم باشد، خواهناخواه این عمل بر پرده جان میگیرد، فیلم ناخودآگاه
دوپهلو میشود و خودش را نقض میکند. دو پیام صادر میکند. از فیلم یک بالماسکه میسازد
و زنانی را نشان میدهد که یک نقش مشخصي در جامعه بازی میکنند در حالیکه در خفا
نقشی دیگر را ترجیح میدهند. اینگونه زیر سؤالبردن ساختار اجتماع، بدون اینکه
تهدیدی محسوب شود، منحصر به فیلمهای زنان نمیشود بلکه از مشخصات هالیوود است.