نگاه اول به پانزده فیلم دورۀ شصت و هفتم فستیوال فیلم برلین، بهمن
2017
سینما، آنسوی امید
احسان خوشبخت
سرمای منهای دو درجه، زامبیهای معتاد به موبایل، قهوههای مجانی، صفهای
چندبار تاب خورده، پل ورهوفن سرمست از موفقیتهای او در رأس هیأت داوران،
ازدحام کلاسها و جلسات و میزگردها به بهانۀ سینما، در حالی که خود سینما فقط
مسألهای ثانوی شده است. بین اینها سهم من از بخش رقابتی و شبه رقابتی برلیناله پانزده
فیلم بود (چیزی همین تعداد در بخش رتروسپکتیو، خود موضوع مقاله دیگری خواهد شد).
روابط بین زوجها، یا بین والدین و فرزندان یا بین آدمهایی از دو فرهنگ متفاوت
مضمون اصلی بیشتر فیلمهای بخش مسابقه در این دوره بود. فیلمها، مثل سینمای
امروز، کوچک بودند، و بهتر بود بیننده اصرار بر دیدن شاهکار را در اتاق امانات
سینما به امانت میگذاشت.
خارج از مسابقه
اکسیدنتال [Occidental]
(نیل بلوفا): متعلق به آن مدل سینمایی آشنایی که دنیای معاصرشان را با یک هتل
مقایسه میکنند و یا دقیقتر متعلق به کلیشه «هتلی در اروپا به عنوان اروپا»
(نمونه دیگر، پارسال در برلیناله: مرگ در سارایووی دنیس تانوویچ)، که اثری
کوچک، نسبتاً سرگرم کننده، اما در نهایت خام و بیثمر که این استعاره را بدون هیچ اضافاتی
به کار میبرد و بعد سعی میکند با لکنت زبان مسائلی مثل اعتراضهای اجتماعی، تبعیض
و تعصب نژادی و قومی و این سوءظنِ به غریبه و ناآشنا که زیر پوست اروپا رفته را
در قالبی تصویر کند که در بهترین حالت به تلویزیونی میماند و در بدترین حالت به
اینترنتی.