نٌه جان (آرنه اسكوئن، 1957، نروژ)
اين احتمالاً غيرمنتظرهترين
فيلم فستيوال بود، كشفي مطبوع از سينماي مهجورماندۀ نروژ كه تم محورياش مبارزات
مردم نروژ بر عليه نازيها در زمان اشغال اين كشور در جنگ جهاني دوم است. اما به
جاي سيري تاريخي، فيلم ترجيح ميدهد داستان يك فرار از شمال نروژ به جزاير شِتلند
در شمال بريتانيا را دنبال كند و داستان مردي را كه مثل گربه نه جان دارد، هر بار
تا دم مرگ ميرود، اما زنده بازميگردد.
فيلم بر اساس داستان واقعيِ
يك فرار نوشتۀ نويسندۀ انگليسي ديويد هاوارث ساخته شده كه پسرش در جلسه نمايش فيلم
حضور داشت و از پدري گفت كه در سالهاي جنگ كارش رساندن مهمات به نروژ و فراري
دادن آدمهاي تحت تعقيب نازيها از نروژ به بريتانيا بوده است. استفادۀ نه جان
از مناظر برف گرفتۀ شمال نروژ خارقالعاده است. وقتي همه چيز سفيد است آدمها به
مهرههاي شرنج تبديل ميشوند و برف ميزانسن را به بديهيترين عنصر تصوير بدل ميكند.
فيلم چند سكانس برفكوري و هذيان دارد كه الهام گرفته از اينگمار برگمان است،
اگرچه خود اسكوئن بارها اذعان كرده كه مارسل كارنه مدل اصلي او در 17 فيلمي است كه
بين 1949 تا 1969 ساخت. همۀ اين فيلمها قرار است به زودي توسط كتابخانۀ ملي نروژ
در نسخههاي مرمت شده در يك باكس «مجموعه آثار كامل» فيلمساز منتشر شوند كه من بيصبرانه
منتظر آنم.
No comments:
Post a Comment