-->
--> -->
“We see him behind every image and feel we know him intimately when the lights go back on”
-- François Truffaut on Edgar Ulmer.
کتاب تازه ای دربارۀ ادگار جی المر، کارگردان مهاجر آلمانی در هالیوود و متخصص ساخت فیلم های ارزان و سریع که بعضی از آن ها بهترین فیلم های مستقل هالیوود در نیمۀ نخست قرن بیستم محسوب می شوند، چاپ شده است. اسم کتاب هست «ادگار جی المر راه انحرافی در مجمع الفقراء» (نمی دانم مجمع الفقراء را از کجا در آوردم! اصل عنوان هست Poverty Row که اصطلاحی است نه چندان ادیبانه و معطوف به استودیوهای کوچک و فقیر متخصص ساخت فیلم های B در هالیوود عصر طلایی). کتابی که بخش های ناشناخته کارنامۀ المر، مانند فیلم های ییدیش، اوکراینی و سیاه پوستی او را هم مرور می کند، نگاهی که امروز به خاطر علاقۀ مطالعات سینمایی به خرده فرهنگ های در حاشیه مانده حتی کسانی که با وحشت و اضطراب فیلم های مشهور المر کنار نیایند را هم راضی نگه خواهد داشت.
خبر چاپ کتاب و یکی دو جمله ای که دربارۀ آن آمده را مدیون آقای لانس دوئرفارد هستم. به جز این کتاب و «ادگار المر، مقالاتی در باب شاه فیلم های B » (که هیچ کدام از این دو را نخوانده ام)، دربارۀ این کارگردان بزرگ دو کتاب دیگر هم وجود دارد که خوشبختانه آن ها را خوانده ام؛ یکی از سری «حرفه های هالیوود» که کتابی مختصر و مفید است و المر را در کنار هوارد هاکس و فرانک بورزیگی معرفی کرده و یکی کتاب «فیلم های ادگار المر» که فیلم به فیلم پیش می رود و هر کدام از فیلم/مقاله ها را یک نفر نوشته است. ویراستار کتاب «فیلم های ادگار المر»، برنارد هرتزوگنارث (Bernd Herzogenrath)، در مقدمۀ کتاب می گوید:
“Ulmer’s sustained engagement with American mass culture and European art cinema is an engagement riddled with idiosyncrasy and contradiction, as he frequently drew on elements of both traditions in depicting home (familiarity , identification, belonging) and homelessness (rupture, disorientation, despair). For Ulmer, the two poles tend to remain aesthetically interwoven--inextricably bound up together in his life story--and in productive, if also painful, dialogue with each other, rather than in simple binary opposition. It is this constant feeling of “not belonging” that may have urged Ulmer.”
المر در ایران کارگردانی کاملاً ناشناخته است و تا جایی که من می دانم به جز عدۀ محدودی از دوست داران Detour (یکی از بهترین و بدون شک مشهورترین فیلم او که فیلم-نواری اعلاست ) و گربۀ سیاه (فیلم ترسناک بی نظیرش برای یونیورسال که در همین جا یادداشتی دربارۀ آن نوشته بودم) آدم های زیادی – منتقد و غیرمنتقد – او را نمی شناسند. دربارۀ زندگی و کارنامۀ او هم چیزی به زبان مادر وجود ندارد. امیدوارم به زودی بتوانم در این جا یا در ماهنامۀ فیلم این غفلت را جبران کنم.
--> -->