متن كامل ويژه نامۀ پنجاه سالگي سرگيجه
«روی سخن این متن با کسانی است که سرگیجه را با قلب خود میشناسند و نه آنها که هرگز شایستگی آن را نداشته اند». کریس مارکر
دیگر دلیلی برای تلاش در اثبات اهمیت سرگیجه وجود ندارد. در نیم قرن گذشته همهی کسانی که شانس یا استحقاق ورود به دنیای آن را داشته اند وارد شده و در کنجی از آن جایگاهی ابدی برای خود دستوپا کرده اند. این مجموعۀ مقاله و مصاحبه كه سه سال پيش منتشر شد و به استقبال 50 سالگی سرگیجه رفته بود تلاشی برای یادآوری بعضی خاطرات و لحظات مشترک میان این خودیها از کریس مارکر و پرویز دوایی تا مارتین اسکورسیزی و پیتر باگدانوویچ بود. بخشهای مجموعه، كه در پايين صفحه ميتوانيد آن را دانلود كنيد، از این قرارند:
مقالهی «معماری سرگیجه» که در طول یک سال گذشته نوشته شده و حتی بعضی بخشهای آن به شش سال پیش بازمیگردد. هدف؛ هم بازنگری پارهای جزییات فیلم و هم تکرار روشی است که در این سالها برای خوانش نقش معماری و فضا در فیلمها به کار گرفته ام. در تمام این مدت – با آنکه از عشق عمیق کریس مارکر به فیلم آگاه بودم - هرگز نوشتهی او را دربارهی سرگیجه نخوانده بودم. در واقع آخرین بخش این مجموعه ترجمهی مقالهی مارکر بود و یک نتیجه بزرگ: میان عشاق سرگیجه نوعی تلهپاتی وجود دارد که از دریافتهای مشابه و یا نزدیک از یک فیلم مشترک فراتر رفته و قرارگرفتن در روی طول موج احساسی یکسانی است که حتی از باریکترین جزییات دریافتهایی یگانه و مشترک ارائه میکند. مقالهی مارکر برای یک مقایسهی آزاد در این جاست. بعضی از بخشهای نوشتهی مارکر در جدیدترین و قابلاستنادترین مقالهی حاضر در مجموعه از بیل کرون – که چهبسا یکی از بزرگترین پژوهشهای هیچکاکی نیم سدهی اخیر است- نقض می شوند یا پاسخی مناسب و روشن پیدا میکنند. کرون در طول سالها با دسترسی مستقیم به بعضی از یادداشتهای شخصی هیچکاک و همکاران فیلمنامهنویس او و اسناد استودیو ضیافتی کامل از جزییات و دقتنظر ترتیب داده است. مقالهی کرون منطقی، علمی و شیفتهی تناسخ و جنبهی «روحی» (ghost) فیلم است و درمقابل مارکر بیشتر شیفتهی «جان» فیلم است تا روح آن. کرون بیش از هر مقالهی دیگری که تا کنون راجع به هیچکاک نوشته شده رابطهی میان فیلم/فیلمساز/فیلمنامه را بهشکلی دقیق و روشن طرح میکند. او بهدقت مسیر تألیفها را در اثر پی میگیرد و به نتایجی استثنایی میرسد. بخشهایی از کتاب مصاحبه باگدانوویچ با هیچکاک که البته مستقیماً به سرگیجه بر نمیگردد و نوعی مرور سریع فیلمهای «هیچ» تا همان حوالی سرگیجه است نیز در انتها آمده است.