Tuesday, 10 May 2011

Best Film Jazz Scores#5

بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، پنج



بوي خوش موفقيت (الکساندر مکندریک، 1957)  المر برنستاین
برخلاف موسيقي متن مشهور المر برنستاين براي مرد بازوطلایی، اهمیت فیلم بيشتر از آن‌كه در تصنیف‌های برنستاین باشد، در اجرای کوئینتتِ چیکو همیلتون است. موسيقي جاز در اين‌جا بيشتر براي تداعي محيط سرسام آور شهري و دنياي قدرت و فساد روزنامه‌نگاري نيويورك به كار رفته است، و بيشتر نوعي ساندافكت است تا ساوندتِرك. موسيقي برنستاين از يك اركستر جاز (با بعضي از بهترين نوازندگان غرب آمريكا مثل كانتي كاندولي و باب كوپر)، به اضافه شانزده ساز زهي تشكيل شده است و در نقطه مقابل آن گروه پنج نفره چيكو هميلتون (كه خودش نوازنده طبل است، به اضافه گيتار، باس، چِلو و فلوت) موسيقي بخش‌هاي كم سروصداتر فيلم را اجراء كرده و در صحنه‌اي در اوايل فيلم هم ظاهر مي‌شوند. تم تصنيفي هميلتون و فرد كتز براي توني كرتيس يك قطعه polytonal است كه به تكميل شخصيت پيچيده او كمك مي‌كند. در همان سال، مجله پيشروي Downbeat موسيقي اين فيلم را به‌‌عنوان بهترين كار جاز سال براي سينما برگزيد.


سكانسي از فيلم، در يك بار، كه كوئينتت چيكو هميلتون در فيلم ظاهر مي شود را ببينيد


به قطعۀ «خداحافظ عزيز» از موسيقي متن فيلم - كار چيكو هميلتون - گوش كنيد

Saturday, 7 May 2011

Best Film Jazz Scores#4

بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، چهار

 
راننده تاكسي (مارتين اسكورسيزي، 1976)  برنارد هِرمان
موسیقی درخشان این فیلم، بی‌نیاز از توضیح و معرفی، کاملاً در چهارچوب موسیقی جاز نمی‌گنجد، اما هم چنان برای بسیاری صدای ساکسفون آلتوی آن یادآور تنهایی تراویس است. برنارد هرمان، در آخرین کار خود، ارکستراسیون فیلم‌های کلاسیک را با ساختار جاز بازآفرینی کرده و در کنار آن هنوز رنگ‌آمیزی‌های برآشوبنده کارهایی که برای هیچکاک انجام داده را نيز می‌توان شنید. خود هرمان هرگز کار ضبط شده را نشنید و دو روز بعد از اتمام کار درگذشت. تک‌نوازی آلتو کار رانی لانگ است.

به موسيقي عنوان بندي فيلم گوش كنيد

Friday, 6 May 2011

Best Film Jazz Scores#3


بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، سه


نشاني از شر (اورسن ولز، 1958)  هنري منسيني
منسيني در دهه 1950 به‌خاطر موسيقي‌هاي جاز مشهوري كه براي سريال‌هاي محبوب تلويزيوني مي‌ساخت، خواهان زيادي هم در سينما پيدا كرده بود. موسيقي او براي آخرين فيلم آمريكايي ولز، تأثير كارهاي لاتين ديزي گيلسپي، ترومپت‌نواز شهير جاز، را نشان مي‌داد، اگرچه براي انطباق با داستان و روح زمانه، راك اندرول و بلوز نيز در فيلم به كار رفته‌اند. موسيقي منسيني مانند فيلم ولز هيجان انگيز و پرهياهو و مضطرب كننده است و عجيب است كه چطور او صداي سرخوشانه كارهاي تلويزيوني‌اش – در اوج آن، تم پلنگ صورتي و پيتر گان – را كنار گذاشته و سازهاي بادي را چنين گستاخانه به كار برده است. فرانسوا تروفو يكي از مدافعان سرسخت موسيقي منسيني براي اين فيلم بود.


نوازندگان عبارتند از:
 ترومپتيست ها: ري لين، كنراد گوزو، پيت كاندولي
ساكسفون تنور: پلاس جانسون
ساكسفون باريتون: ديو پِل
پيانو: ري شرمن
گيتار: بارني كسل
باس: رالي بانداك
طبال: شلي مان
كونگاس: مايك پاچيكو
بونگوس: جك كوستانزو
البته همه آن ها در قطعه اي كه انتخاب كرده ام حاضر نيستند

قطعه «انعكاس» را از موسيقي متن نشاني از شر بشنويد


Wednesday, 4 May 2011

Best Film Jazz Scores#2

بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، دو


در كمال خونسردي (ريچارد بروكس، 1967)  كوئينسي جونز
يكي از متهورانه‌ترين فيلم‌ها و موسيقي‌هاي دهه 1960 در بازسازي ماجراي دو قاتلي كه در كمال خونسردي خانواده‌اي را قتل عام كردند. كوئينسي جونز در كمال حيرت (و خونسردي) از ساز خنثاي باس براي اجراي تم‌هايي اصلي فيلم استفاده كرده كه با اجراي خارق‌العادۀ ري براون عرق سردي بر پيشاني بيينده مي‌نشاند. جونز در طول فيلم تنها به جاز اكتفاء نمي‌كند و از موسيقي‌ كانتري، بلوز و حتي سازهاي هندي هم در تركيب فيلم استفاده مي‌كند.

به قطعۀ «كاغذ اعدام» از موسيقي متن در كمال خونسردي گوش كنيد


Monday, 2 May 2011

Best Film Jazz Scores#1

بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما ، يك

 
تشريح يك جنايت (اتو پره‌مينجر، 1959)  دوك الينگتون

درامي دادگاهي كه در آن جيمز استوارت به جز وكالت، ماهي‌گيري و حاضرجوابي، پيانيست نيز هست. شايد مهم‌ترين و كليدي‌ترين موسيقي تصنيف شده در تاريخ سينما، توسط يكي از بهترين اركسترهاي همه دوران‌ها، اركستر الينگتون. كار الينگتون، و همكارش بيلي استِري‌هورن، نوشتن قطعاتي مناسب براي صحنه‌هاي مختلف فيلم، و در عين حال متناسب با شخصيت نوازنده‌هاي هر ساز در اركستر خودشان است. بهترين نمونه گفتگوي بين ترومپت نواخته شده با ميوت پلانژر (پلاستيكي نيم دايره‌اي كه مي‌توان صداي ترومپت را با آن كنترل كرد و شبيه صداي حرف زدن يك انسان كرد)، كلارينت و اركستر است. هيجان و اضطراب، مزاح و ترس، تنش و رهايي، همه به موازت هم در سازبندي، تك‌نوازي‌ها و رنگ‌آميزي خارق العاده اركستر شنيده مي‌شوند. انگار تمام شخصيت‌ها و درام اصلي فيلم پيشاپيش در اين مقدمه موسيقيايي معرفي شده‌اند. 



براي معرفي لي رميك و رفتار سبك‌سرانه و سؤال برانگيز او سولوي جاني هاجِز، در ساكسفون آلتو، انتخاب شده كه هميشه نوعي زناننگي توأم با وقار در خود دارد. رهبری ارکستر الینگتون به عهده جرالد ویلسون بوده است. خود الینگتون در نقشی کوتاه در فیلم ظاهر می شود. جیمز استوارت به کافه او می‌آید و با دوک پشت پیانو می‌نشیند. بقیه نوازندگان این صحنه ری نَنس، جیمی همیلتون، جیمی جانسون و جیمی وودی‌اند.

دوك الينگتون و جيمز استوارت در تشريح يك جنايت

Sunday, 1 May 2011

Peter Ibbetson


"It is a matter of critical insight that many great movie love stories - in whole or in part - involve separation of the lovers. A final embrace may suffice for standard fare. But the intrinsic nature of the screen (cross-cut close-ups) and of movie-going (us in the dark separated from them in the light) makes yearning and separation the most potent force. Of course, this is somewhat at odds with an audience and a business greedy for embraces, and more. But there is also the Romantic ideal that a love unrealized is eternal. Peter Ibbetson is one of the very few films to address that issue directly.    -- David Thomson, Gary Cooper (pp 45-46)

Sunday, 27 March 2011

Glossary of Cinéarchitecture


This Pascal Schoning's glossary of architecture and film was originally published in a small book to accompany an exhibition held at the Architectural Association School of Architecture in London (February 2006). Pictures (click on them to see which films they are, if you already don't know), Videos (click on highlighted items) and Farsi translation is by me.

اين فرهنگ اصطلاحات سينما/معماري توسط پاسكال اسكونينگ نوشته و اولين بار در سال 2006 در كتابچه راهنماي نمايشگاه معماري و سينماي دانشگاه «اِي اِي» منتشر شده است. من آن را براي بچه هاي سينما و معماري مصور كرده ام. اگر روي اصطلاحات لاتين كليك كنيد ويدئوي انتخابي من را براي هركدام خواهيد ديد و اگر روي تصاوير كليك كنيد اسم و مشخصات فيلم ها ظاهر مي شود.


فرهنگ اصطلاحات سينمامعماري 
Glossary of Cinéarchitecture

Matter
energy before it releases by an agent
ماده
انرژي، قبل از رها شده توسط عنصر خارجي


released materiality
انرژي
مادۀ آزاد شده


measures space
زمان
اسباب پيمايش فضا


a causally defined continuity
فرآيند
تدوام مبتني بر رابطه علت و معلولي


appears in the constant relation of matter and process
جسميت
چيزي كه در رابطه مستقيم ماده و فرآيند ظاهر مي شود


 the disguise of materiality through energy
ناماديّت
استتار ماده در نقاب انرژي


provides us with the means of identifycation and defining the future
حافظه
ما را با مفهوم هويت پيوند مي دهد و آينده را تعريف مي كند


happens in the future while described in the present as a past event
آينده نقلي
فعلي كه در آينده رخ مي دهد، اما در آن حال به عنوان واقعه اي در گذشته بيان مي شود


 
Sensuality
perception of the world through our senses
حِسگرايي
دريافت جهان از طريق حواس



Transition
merging of one state into another
گذار
سير تبديل يك موقعيت به موقعيت ديگر



Temporality
  that which appears momentarily before it changes again
گذرا
در آني ظاهر مي شود، قبل از آن كه دوباره به صورت ديگري درآيد



Duration
defines the dimension of space through time
طول مدت
نسبت فضا به زمان



Knowledge
determines our consciousness of spatiality
معرفت
اسباب درك ما از فضا



Spatiality
memory experience of time-space
فضائيت
تجربه حافظه از زمان-فضا 


Logic
puts causality into a single functional line
منطق
آن چه كه رابطه علت و معلولي را فقط در يك كاركرد مصرف مي كند



Gravity
magnetic or sensual power which pulls or repels
گرانش
نيروي مغناطيسي كه باعث به وجود آمدن جاذبه و دافعه مي شود 


Light
a building material
نور
يكي از مصالح ساخت


to cover or spread over or add a projected layer to surfaces
همگذاري
پوشاندن يا گستردن لايه اي با تاباندن آن به روي يك سطح


project a physical and mental memory as narrative
سينما
تاباندن حافظه فيزيكي و رواني روي پرده به عنوان روايت


the projected motion force of overlaid time-space sequences
سينماتيك
 پروژكسيون (تاباندن) منظم نيروي محركي كه از لايه هاي روي هم انباشته زمان و فضا شكل گرفته اند


science of pure motion that admit the conceptions of time and velocity but excludes that of force
كينماتيك
علم مبتني بر حركت محض كه زمان و شتاب را قبول دارد، اما حسابِ نيرو را از آن جدا مي كند


houses us in a mental embedding through minimal energized physicality in a constantly changing appearance
معماري
سرپناهِ ما كه محيطي ذهني است كه توسط حداقل انرژي نمودي فيزيكي، اما همچنان بسيار متغير يافته 


transport of something onto something else
پروژكسيون
انتقال چيزي به چيز ديگر


uses logic in a single determination
كاربرد
وقتي منطق فقط در يك جهت گيري مشخص به كار گرفته شود 


that which is inconsistent with itself
تضاد
آنچه با خودش متناقض است


reaches the illiterate
تصوير
آنچه بي سواد هم مي فهمد


reaches the literate
متن
آنچه فقط باسواد مي فهمد

the meanest form of suppression
تملك
بدترين شكل سركوب


is perceived through love
فضاي رها
فضايي كه به واسطه عشق درك مي شود


one has to love to create enlightened pace
عشق
آدم بايد عاشق باشد كه بتواند فضاي رها خلق كند


gives meaning a multidimensional seductiveness
شعر
  فريبندگي چندبعدي

*