Sunday 17 January 2010

Remembering Louis Lumière



لویی لومیر (1948-1864) شیمی دان و مخترع و پسر کارخانه داری متخصص تهیه مواد شیمیایی مخصوص عکاسی و امولوسیون بود. بعد از دیدن دستگاه کینه توسکوپ ادیسون در نمایشگاهی در پاریس با برادرش آگوست به روی دستگاهی اپتیکال برای پخش تصاویر متحرک کار کرد و نتیجه شد دستگاه "سینماتوگراف لومیرها"، یا آغاز تاریخ سینما. اولین فیلم آن ها خروج کارگران از کارخانه لومیرها (1895) بود. اولین برنامه نمایش فیلم دنیا را با اعلان و تبلیغات، فروش بلیط و مراسمی که شبیه به آیین سینماروی امروز بود در گران کافه (بلوار کاپوسین) در 28 دسامبر 1895 برگزار کردند. تأسیس انجمن سینماتوگرافی لومیر در 1896. اولین نمایش فیلم روی پرده واقعاً بزرگ (5 در 6.5 متر) در نمایشگاه جهانی پاریس 1900. از 1905 بخش فیلم سازی شان را بستند و خود را وقف ساخت بقیه ابزارهای مکانیکی مربوط به عکس برداری و فیلم برداری کردند.
لومیرها اولین و کامل ترین شکل تألیف در سینما را ارائه کردند. خودشان آن را اختراع کردند، وسایلشان را ساختند، فیلم ها را فیلم برداری کردند و آنها را در سینمای خودشان به نمایش گذاشتند و خودشان آثارشان را در گوشه و کنار جهان عرضه کردند. اما هنوز چیزی به نام هنر سینما وجود نداشت و حتی امکان وجود صنعت سینما نیز جای تردید فراوانی داشت. اما بعد از یک قرن فیلم های آنها به شکلی تکان دهنده نشان دهنده روح جاری در سینمایند. روحی که ورای خودآگاهی و ناخودآگاهی فیلمساز به تصاویر متحرک راه پیدا می کند.
البته تردیدی نیست که فیلم های آنها اولین و آخرین فیلم های کاملاً ناخودآگاه جهانند. دوره ای خیلی کوتاه از تصاویر سیال که گویی مو به مو از ضمیر ناخودآگاه بیرون آمده، با خروج کارگران آغاز شده و با باغبان آب پاشی شده به پایان می رسد. هیچ رهگذری از ماهیت دوربین سینماتوگراف خبر ندارد. نهایتاً همه به عنوان دوربین عکاسی که یک لحظه را ثبت می کند به آن نگاه می کردند. کلیدی ترین عنصر سینمای آنها زمان بود، چرا که هنوز عنصری به نام فضا وارد اثر سینمایی نشده بود. فیلم های لومیرها که معصومیت محض خالق و سوژه ها را به نمایش می گذراند در گذر زمان به معیاری برای سینمای ناب بدل شده اند. لحظاتی از رنوار، لحظاتی دیگر از هاکس، بیشتر یا تمام فیلم های ژاک ریوت و هر جا که تصاویر متحرک دل بیننده را می لرزاند این لویی و آگوستند که با صورت گوشتالو و ابروهای پرپشت و حرکات آرام و نجیبانه شان به ما لبخندی ابدی می زنند.

Film Ads in Iran, Part 13


A poster, French, Farsi and Russian, from an unidentifiable Lil Dagover film. She was a prolific German star who appeared in The Cabinet of Dr. Caligari as well as in some Murnau and Lang films. The Persian title is The Last Day Before the Execution.


Source: http://belog.jigaram.com/

Saturday 16 January 2010

Super 8 Stories (2001)


قصه‌های سوپر هشت
كارگردان: امیر كوستوریتسا
باحضور: الكساندر بالابان، زوران ماراجانوویچ سیدا، نناد گایین سوسه، گوران ماركووسكی گلاوا، درازن جانكوویچ، داكتر نلی كاراجلیك، امیر كوستوریتسا، جو استام.
2001/ رنگی و سیاه و سفید/ 101 دقیقه.
***
بررسی موسیقی و زندگی گروه Smoking No شامل تمام فیلم‌های مربوط به كنسرت در مكان‌های مختلف. این هم فیلمی راضی‌كننده و سرخوشانه است، اما گروه موسیقی امیر كوستوریتسا (فیلمساز بوسنیایی) صرفاً یك گروه غیرواقعی نیست. موسیقی این فیلم جزئی جدانشدنی از داستان فیلم گربه سیاه، گربه سفید است و راك محلی اروپای شرقی هم ــ وقتی كوستوریتسا گروهش را به‌راه می‌اندازد ــ ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. جو استامر ــ خواننده گروه Clash كه در یك مرحله از كار به آن‌ها می‌پیوندد ــ این موسیقی را «موسیقی دیوانه‌وار یونانی/ یهودی ویژه عروسی‌ها» می‌خواند و این تعریف به‌خوبی حق مطلب را ادا می‌كند، چون شور و شوق، عشق، طنز وخشونت مردمان بالكان تماماً در این قطعه‌ها نهفته است.


Friday 15 January 2010

Popcorn (1969)



پاپ‌كورن
كارگردان: پيتر كليفتن.
1969/ رنگي/85 دقيقه.
***
مستندي از اجراهاي زنده يا استوديويي انيمالز، جيمي هندريكس، جو كاكر، جرولينگ استونز، ترافيك، وانيلا فاج، بي‌جيز و اوتيس ريدينگ. اثري بي‌ارزش از نظر سينمايي، اما جالب توجه براي بخش موسيقي آن كه به‌دنبال موفقيت وود استاك در سينماها به نمايش عمومي درآمد.

Film Ads in Iran, Part 12

First I thought it's an advertisement for Abel Gance's Napoleon, but it's Destinée (Henry Roussel, 1925), again in three languages.

Source: http://belog.jigaram.com/

Thursday 14 January 2010

Tuna Clipper (1949)

Tuna Clipper: Roddy McDowall and Elena Verdugo



Tuna Clipper
Director: William Beaudine
writer: Scott Darling
Music: Edward J. Kay
Cinematography: William A. Sickner
Art Direction: Dave Milton
Cast: Roddy McDowall, Elena Verdugo, Roland Winters, Peter Mamakos, Rick Vallin.


"Here is a little film from Monogram, [shot in 12 days] that modest company that said "no" to the crisis and decided to double the number of its productions.* A scenario whose charm lies in its modesty and honesty: a captivating tuna fishing expedition. William Beaudine's mise-en-scène is completely creditable, as we would have liked it to be for the same director's Charlie Chan. We are drawn by the one-and-only female actor with the promising bodice; no, generous; or rather, willing, I would say; that bodice is still well behaved, friendly also, and sort of hospitable, promised to the most deserving one, the nicest one. Let us recall together the name of this delicate personage: Elena Verdugo."

-- François Truffaut, Cahiers du Cinema, December 1953


*Truffaut here refers to the cutback in Hollywood production in the early 1950s due to the inroads of the early days of television.

Contemporary Cinema According to Mervyn LeRoy


''Nowadays, movies aren't made by great creative minds, but by a cartel of businessmen on the one hand and a haphazard group of young and undisciplined rookies on the other. Today's films are made too fast and too dirty and cost either too much or too little. Too many directors today make movies that puzzle and offend and confuse the audience. They seem to equate bafflement with art.''
Mervyn LeRoy (1900-87)

Monterey Pop (1968)



مونتری پاپ
كارگردان: دی ای پنی بیكر، مایزلس، لیكاك، راجر مورفی، بری فینشتاین، جیمز دزموند، نیك پروفرس.
1968/ رنگی/ 88 دقیقه.
***
نخستین فیلم درباره فستیوال‌های راك دهه 1960، جادوی جمعیت نامحدود و یكپارچه را ــ‌ كه موسیقی عامل پیوندشان است ــ‌ كشف و زمینه را برای شاهكارهای بعدی (ووداستاك و پناهم بده) آماده می‌كند. در هیچ فستیوالی چنین نام‌هایی گردهم نیامده‌اند: جیمی هندریكس، جنیس چاپلین، راوی شانكار، سایمن و گارفونكل، اوتیس ریدینگ، The Who، انیمالز، جفرسن ایرپلین، كانتری جو و فیش، Mamas & Papas.
بهترین بخش های فیلم: آواز مونتری گروه انیمالز، اجرای جیمی هندریکس و شکستن گیتار و آتش زدن آن که کنسرت را شبیه به مراسم جادوگری می کند (در همین صحنه به دهان نیمه باز تماشاگران نگاه کنید و حدس بزنید آن ها چه حالی داشته اند)، اجرای فوق العاده جنیس که اولین موفقیت تمام عیار او بود و در نهایت سکانس بیست دقیقه ای راوی شانکار که یکی از بزرگ ترین دستاوردهای سینما مدرن است.
مونتری پاپ به‌خاطر ضبط عالی صداها (كه ضعف كوچك برخی از بخش‌های ووداستاك است)، فیلمی است بی‌رقیب. در برخی از منابع دیگر، زمان‌های كوتاه‌تری برای فیلم ذكر شده است (تا 72 دقیقه). همین‌طور باید دانست كه این فیلمی است به‌كارگردانی مطلق د. ا. پنی‌بیكر، و سایر نام‌ها (كه در منابع دیگر نامشان نیامده) دستیاران و تصویربرداران او هستند.

Wednesday 13 January 2010

Film Ads in Iran#11: Varieté + Der goldene Schmetterling


Rare advertisement for Varieté (Ewald André Dupont, 1925), in three languages (Persian, Russian and French). The second feature advertised is a hand-painted screening of Der goldene Schmetterling (Michael Curtiz, 1926), starring Lili Damita (who later married Errol Flynn).


Source: http://belog.jigaram.com/

The Kids are Alright (1979)


بچه‌ها روبراهند
كارگردان: جف استين.
1979/سیاه و سفید و رنگی/ 108 دقيقه.
***
همه چيز درباره یکی از بزرگ ترین گروه های راک اندرول تاریخ ، The Who، در اين مستند وجود دارد. بیشتر از گفتگو و مصاحبه، فیلم اجراهایی از گروه را از دهه 1960 تا 1970 گردآوری کرده است. مشهورترین اجرای تلویزیونی Who از برنامه تلویزیونی "اسماترز برادرز" که در آن کیت مون (درامر دیوانه گروه) شروع به تخریب سازش می کند و پیت تاونزند گیتارش را می شکند نیز در این فیلم وجود دارد. نام فيلم نام يكي از بهترين قطعه‌هاي گروه است. رينگو استار نيز در فيلم حضور دارد.