مدتهاست که میخواهم راجع به جان برام، این کارگردان بزرگ و فراموششدۀ اکسپرسیونیست، چیزی بنویسم و تا حد امکان نوشتهای فراتر از یک یادداشت، با تمرکز بر زندگی و کارنامۀ بسیار قابل تأمل این استاد در سایهمانده.
این بار عزم خود را جزم کردهام که بعد از اتمام این «ماه وحشت» ـ که قرار است در قالب پروندۀ ژانر وحشت در ماهنامۀ فیلم منتشر شود (و پس از پروندههای ژانر تاریخی/حماسی، گنگستری و وسترن، چهارمین پروندۀ ژانر من در طول پنج سال گذشته خواهد بود) ـ به سراغ جان برام بروم؛ اما پیش از آن و بدون در نظر گرفتن اینکه برام کیست، مایلم به یکی از فیلمهای او که در ژانر وحشت قرار دارد، اشارهای گذرا کنم.
عنوان فیلم هیولای نامیرا (1942) است. اما برخلاف عنوان و برخلاف انتظاری که بیننده از دیدن پوستر فیلم پیدا میکند ـ پوستر زنی را مدهوش در آغوش یک هیولای گرگنمای ترسناک نشان میداد و باید بگویم «نسوان مدهوش در آغوش هیولاهای کریه»، چه در پوستر و چه در فیلم، یکی از نقاط ضعف بزرگ من است ـ این فیلم به معنای دقیق کلمه، یا به معنای «یونیورسالی»اش [اشاره به استودیوی یونیورسال]، یک فیلم ترسناک نیست. چیزهایی که جایگزین عناصر همیشگی ژانر شدهاند، علاوه بر توضیح جذابیت فیلم، میتوانند روشهای سینمایی جان برام را هم روشن کنند.
فیلم داستان مجموعهای از مرگهای فجیع و توضیحناپذیر را روایت میکند که در میان چند نسل از اعضای خانوادهای اشرافی در حومۀ لندن رخ میدهد. این راز در آغاز قرن بیستم، با کمک یک کارآگاه جوان اسکاتلندیارد و دستیار مؤنثش، حل میشود. عامل این قتلها به باور مردم دهکده و شایعات و خرافات موجود، یک هیولاست؛ در حالیکه از دید اسکاتلندیارد، این مرگهای مرموز چیزی جز قتلهای از پیش طراحیشده نیست. فیلم در نهایت در نقطهای میان این دو نگاه به پایان میرسد؛ میان عقلگرایی مفرط ژانر معمایی/تریلر و ایمان به ماوراء در فیلمهای ترسناک و هیولایی. برام روانشناسی و شیمی را به کار گرفته و آن را با یکی از کهنترین انگارههای اکسپرسیونیستی، یعنی «همزاد» (Doppelgänger)، تلفیق میکند. از دید او و به شهادت آثارش، روانشناسی یکی از قابلاعتمادترین متدهای علمی برای آشکار ساختن رازهای درون است، اما آن سرّ نهایی را نه روانشناسی و نه علوم محض توضیح میدهند. از همینرو در پایان بیشتر فیلمهای برام، دلهرهای تلخ و غافلگیرکننده شکل میگیرد؛ با غلبۀ دیو درون بر قهرمان یا قهرمانان.
تماشای این فیلم نشان میدهد که او چه کارگردان بینظیری در خلق فضا بوده است. هیولای نامیرا یک فیلم درجهدو (B-Movie) تمامعیار است، اما ببینید که چگونه برام محدودیتهای فنی اینگونه فیلمها را پشت سر گذاشته و غنای فضایی اثرش چیزی کمتر از ویلیام وایلر یا بیلی وایلدر در همان دوره ندارد.
No comments:
Post a Comment