هنر اروپايي، سرگرمي
آمريكايي، از لانگ به كينگ، از فليني به فاسي
مادامي كه سينماي
آمريكا مدنظر باشد تاريخ دوبار تكرار ميشود، يك بار تراژدي و يك بار موزيكال.
نمونۀ اول: چرخ و فلك [Carousel]
(1956)، بازسازيِ ليليوم (از فيلمهاي عجيب و پيچيدۀ فريتس لانگ؛ 1934) كه توسط
هنري كينگ در استوديوي فاكس و در قاب سينمااسكوپ انجام شده. هر دوي آنها از روي
نمايشنامه ليليوم (1909) نوشته فِرِنك مولنار ساخته شدهاند و شايد نتوان
فيلم كينگ را دقيقاً بازسازيِ فيلمي ديگر خواند، اما كافي است سكانس اول و ميزانسن
نمايش چرخ و فلك و متصدي عياش و آسمان جل آن بيلي بيگلو، و حتي لباسي كه بر تن
كرده، را ببينيد تا متوجه شويد اين لانگ است كه با تصويرپردازيهاي خيرهكنندهاش
دربارۀ دنياي آدمي حيوانصفت، اما بيگناه، كينگ را تحت تأثير قرار
داده است. فيلم داستان لمپن بيكارهاي است كه با دختري معصوم ازدواج و زندگي مشتركي
توأم با بيتوجهي و آزار را شروع ميكند. مرد در طي يك سرقت ناموفق كشته ميشود،
اما بعد از مرگ و در آن دنيا، براي جبران اشتباهاتش و دلجويي از دخترش كه بعد از
مرگ او به دنيا آمده، به او فقط يك روز فرصت داده ميشود تا به زمين برگردد.