Thursday 14 January 2010

Monterey Pop (1968)



مونتری پاپ
كارگردان: دی ای پنی بیكر، مایزلس، لیكاك، راجر مورفی، بری فینشتاین، جیمز دزموند، نیك پروفرس.
1968/ رنگی/ 88 دقیقه.
***
نخستین فیلم درباره فستیوال‌های راك دهه 1960، جادوی جمعیت نامحدود و یكپارچه را ــ‌ كه موسیقی عامل پیوندشان است ــ‌ كشف و زمینه را برای شاهكارهای بعدی (ووداستاك و پناهم بده) آماده می‌كند. در هیچ فستیوالی چنین نام‌هایی گردهم نیامده‌اند: جیمی هندریكس، جنیس چاپلین، راوی شانكار، سایمن و گارفونكل، اوتیس ریدینگ، The Who، انیمالز، جفرسن ایرپلین، كانتری جو و فیش، Mamas & Papas.
بهترین بخش های فیلم: آواز مونتری گروه انیمالز، اجرای جیمی هندریکس و شکستن گیتار و آتش زدن آن که کنسرت را شبیه به مراسم جادوگری می کند (در همین صحنه به دهان نیمه باز تماشاگران نگاه کنید و حدس بزنید آن ها چه حالی داشته اند)، اجرای فوق العاده جنیس که اولین موفقیت تمام عیار او بود و در نهایت سکانس بیست دقیقه ای راوی شانکار که یکی از بزرگ ترین دستاوردهای سینما مدرن است.
مونتری پاپ به‌خاطر ضبط عالی صداها (كه ضعف كوچك برخی از بخش‌های ووداستاك است)، فیلمی است بی‌رقیب. در برخی از منابع دیگر، زمان‌های كوتاه‌تری برای فیلم ذكر شده است (تا 72 دقیقه). همین‌طور باید دانست كه این فیلمی است به‌كارگردانی مطلق د. ا. پنی‌بیكر، و سایر نام‌ها (كه در منابع دیگر نامشان نیامده) دستیاران و تصویربرداران او هستند.

Wednesday 13 January 2010

Film Ads in Iran#11: Varieté + Der goldene Schmetterling


Rare advertisement for Varieté (Ewald André Dupont, 1925), in three languages (Persian, Russian and French). The second feature advertised is a hand-painted screening of Der goldene Schmetterling (Michael Curtiz, 1926), starring Lili Damita (who later married Errol Flynn).


Source: http://belog.jigaram.com/

The Kids are Alright (1979)


بچه‌ها روبراهند
كارگردان: جف استين.
1979/سیاه و سفید و رنگی/ 108 دقيقه.
***
همه چيز درباره یکی از بزرگ ترین گروه های راک اندرول تاریخ ، The Who، در اين مستند وجود دارد. بیشتر از گفتگو و مصاحبه، فیلم اجراهایی از گروه را از دهه 1960 تا 1970 گردآوری کرده است. مشهورترین اجرای تلویزیونی Who از برنامه تلویزیونی "اسماترز برادرز" که در آن کیت مون (درامر دیوانه گروه) شروع به تخریب سازش می کند و پیت تاونزند گیتارش را می شکند نیز در این فیلم وجود دارد. نام فيلم نام يكي از بهترين قطعه‌هاي گروه است. رينگو استار نيز در فيلم حضور دارد.


Tuesday 12 January 2010

Masked and Anonymous (2003)



نقابدار و ناشناس
كارگردان: لري چارلز.
فيلم‌نامه: رنه فونتين.
فيلم‌بردار: رژيه استافرز.
موسيقي: باب ديلن.
بازيگران: باب ديلن، جف بريجز، پنه‌لوپه كروز، جان گودمن، جسيكا لنگ، لوك ويلسن، اد هريس، وال كيلمر، بروس درن، ميكي روركي، آنجلا بست.
محصول 2003 آمريكا/رنگي/112 دقيقه.
***
داستان: سوييت هارت (گودمن) در ميانه جنگي داخلي و يك انقلاب در كشوري خيالي (كه شبيه كشورهاي آمريكاي جنوبي است) قصد دارد با كمك يك تهيه‌كننده تلويزيون به نام نينا ورونيكا (لنگ) يك كنسرت موسيقي خيريه راه بيندازد. او براي اين برنامه جك فيت (ديلن) را كه به‌تازگي از زندان آزاد شده در نظر دارد. آماده شدن فيت و سوييت هارت براي اين برنامه با پيدا شدن سروكله يك روزنامه‌نگار سمج (بريجز) و شورش‌هاي داخلي روزبه‌روز سخت‌تر مي‌شود اما كنسرت بالاخره برگزار مي‌شود. در حين اجراي برنامه انقلابي‌ها به داخل استوديو مي‌ريزند، سوييت هارت كشته مي‌شود و فيت آن‌جا را ترك مي‌كند.
فيلم قرار بوده معادلي بصري براي آوازهاي اعتراض‌آميز ديلن باشد، اما همه چيز قرباني ستارگان پرشمار فيلم، فيلم‌نامه‌اي بسيار ابلهانه و كارگرداني چارلز (در اولين فيلم بلندش) شده است. به‌سختي مي‌توان دليل اين همه استعاره‌هاي كودكانه و حاشيه‌روي را فهميد. همه چيز نشاني از ديلن دارد اما وقوع ماجراها در كشوري خيالي و نسبت او با صاحبان قدرت در آن باورنكردني است. فيلمي كه درباره ديلن است، بجز موسيقي زنده او در فيلم حتي يكي از آوازهايش را در موسيقي متن به كار نبرده و مشتي اجراهاي دوباره مشهورترين آهنگ‌هاي او به زبان‌هاي عربي، ژاپني، اسپانيايي و خدا مي‌داند چه زبان‌هاي ديگري را جايگزين آن كرده تا به نتيجه سردستي بي‌مرز بودن آهنگ‌هاي ديلن برسد.
شخصيت آزاردهنده بريجز روزنامه‌نگاري است كه برخي از مهم‌ترين سؤال‌هايي را كه ديلن با آن‌ها روبه‌رو بوده از او مي‌پرسد. مثلاً اين ايراد مشهور كه چرا ديلن در ووداستاك نبوده و اتهام مردم‌گريزي او. ديلن در فيلم به‌ندرت حرف مي‌زند و اجراهاي زنده او از آهنگ‌هاي متأخرش بهترين بخش‌هاي فيلمي به‌شدت ازهم‌گسيخته را تشكيل مي‌دهند. از ميان اجراهاي ديگران از كارهاي ديلن، تنها اجراي جري گارسيا از «سينيور» در صحنه مرگ حاكم كشور خيالي شنيدني است.

Monday 11 January 2010

Let's Spend the Night Together (1983)



بيا امشب را با هم باشيم
كارگردان: هال اشبي.
1983/ رنگی/ 94 دقیقه.
***
هال اشبي (کارگردان حضور پیتر سلرز) كه در دهه 1970 داراي ستاره‌اي فروزان از بخت و اقبال در دو سويه ناهمسان منتقدان و عموم مردم به‌نظر مي‌آمد در نخستين سال‌هاي لغزشش كه به خاموشي او تا امروز انجاميده، مستندي از تور آمريكايي گروه رولينگ استونز تهيه كرد و بخش‌هاي زيادي را به نمايش بالا و پايين پريدن‌هاي بي‌امان ميك جَگِر و هياهوي تماشاگران اختصاص داد. فيلم اگرچه در ميان سه فيلم‌ــ‌‌كنسرت استونز ضعيف‌ترين است، اما آخرين تصاوير باارزشي است كه از سال های اوج اين گروه برداشته شده است.

Sunday 10 January 2010

My Top 10 List [Film Monthly's Poll]



ده فيلم زندگي من
يادداشت و انتخاب زير كه از قرار ده فيلم زندگي منند در شماره 400 ماهنامه فيلم چاپ شده است.
بزرگ ترین مشکل من با این گونه انتخاب‌ها این است که نمی دانم چه رویکردی مناسب یا لازم است. آیا قرار است این فهرست مؤید «بزرگ‌ترین» فیلم‌های تاریخ سینما از دید انتخاب کننده باشد، یا انتخابی شخصی است که فیلم‌هایی تأثیرگذار (چه از نظر حرفه‌ای به عنوان یک منتقد و چه از نظر شخصی که البته جداکردن این دو به این آسانی‌ها نیست) را در زندگی انتخاب‌کننده برجسته می کند. اگر رویکرد اول برای چنین شماره‌ای مناسب باشد باید این بند را اضافه کرد که لازمۀ آن سال‌ها کار منظم و تماشای فیلم‌هاست و لازمۀ شرکت در این رأی‌گیری همانندی رأی دهندگان یا داشتن امکانات یکسان و علاقۀ یکسان به تاریخ سینماست. در حالت دوم نیز انتخاب ده فیلم، خیانت به زندگی منتقد خواهد بود؛ این تعداد کاملاً ناکافی است. در عین حال فکر می کنم شرکت نکردن در آن نیز نوعی طفره روی از منظم کردن ذهن، مرور فیلم های دیده شده و خانه تکانی اساسی در حافظۀ منتقد است.
اولين فهرستم، متشکل از فیلم های بزرگ، كه كنار گذاشتنش مقاومت زيادي مي‌طلبيد چنين بود: Big Clock (جان فارو)، Big Combo (جوزف اچ لوييس)، Big Sleep (هوارد هاكس)، Big Heat (فريتس لانگ) و در ادامه Out of the Past (ژاك تورنر)، Raw Deal (آنتوني مان)، غرامت مضاعف (بيلي وايلدر)، Criss Cross (رابرت سيودماك)، جنگل آسفالت (جان هيوستن) و در مکانی خلوت (نيكلاس ري).
مانند پسربچه‌ای که حاضر است بدون این که به روی خودش بیاورد، اسباب بازی ارزانش را با اسباب بازی قیمتی پسر همسایه عوض کند، حاضر بودم هر ترکیبی از تاتي+برسون+افولس (هر فیلمی از آنها در هر زمان) را به عنوان ده فیلم زندگی‌ام انتخاب کنم. این‌ها آثاري هستند که بدون این که چیزی از رمز و راز آنها کم شود، می توانند بارها و بارها دیده شوند.
از سوی دیگر مي‌دانم احتمالاً ديگران جاي هميشگي سرگيجه را حفظ خواهند كرد و از اين بابت خيالم راحت است (اما چرا آن‌ها، سال گذشته كوچك‌ترين اشاره‌اي به پنجاهمين سال تولد فيلم مورد علاقه‌شان نكردند؛ آيا فقط هر ده سال يك بار و با تلفن بهزاد رحيميان بايد به ياد آن افتاد؟) و جاي آن را در فهرست با يكي از بزرگ‌ترين كابوس‌هاي تصوير شده در سينما، سايۀ شك عوض مي‌كنم. به جاي دو تا از بزرگ‌ترين كارگرداناني كه مي شناسم "هوارد هاكس + ويليام ولمن" معادل آن‌ها، رائول والش را انتخاب مي كنم.
در انتها و پس از کش و قوس فراوان و همچنان نه چندان جدی، بدون ترتيب يا با هر ترتيبي كه خودتان دوست داشته باشيد:
Playtime ژاك تاتي
كشتي بخار در خم رودخانه جان فورد
F for Fake اورسن ولز
روشنايي هاي شهر چارلز چاپلين
اروپاي 51 روبرتو روسليني
منطقۀ كلرادو رائول والش
گردشی در ییلاق ژان رنوار
سايۀ شك آلفرد هيچكاك
12 O’clock High هنري كينگ
هفت مرد از حالا باد باتيكر
پروژه در حال انجام ديگري در اين وبلاگ دارم كه انتخاب 1000 فيلم زندگي‌ام است كه آن بخشي كه تا به حال مشخص شده در اين جا قابل خواندن است. به اضافه اين كه چندماه پيش فيلم‌هاي مورد علاقه‌ام از دهه 1930 را نيز در پستي ديگر معرفي كردم كه به فارسي يا انگليسي مي توانيد ببينيد.

Imagine: John Lennon (1986)



ایمجین: جان لنون
كارگردان: اندرو سالت.
با حضور: جان لنون، یوکو اونو، جورج هریسون.
1986/ رنگی و سیاه و سفید/ 103 دقیقه.
***
اندرو سالت استاد مسلم مستندهاي تركيبي است؛ مستندهايي كه عموماً درباره مشهورترين موسيقيدانان راك و براساس نماهاي آرشيوي (مصاحبه، كنسرت، فيلم‌هاي خانوادگي، عكس‌ها و گفت‌وگو با نزديكان) تهيه مي‌شود و شيوه ارائه اطلاعات و تصميم‌گيري براي برجسته كردن نقاط خاصي از زندگي آن‌ها و از همه بااهميت‌تر انتخاب بهترين قطعات موسيقي‌شان از هنرهاي انكارناپذير سالت است. گرچه آثار او كيفيتي تلويزيوني دارند (و درواقع نيز عموماً براي تلويزيون ساخته مي‌شوند)، اما كساني كه از نزديك با اين افراد آشنا نبوده، آموخته‌هايش را مديون آثار فيلمسازاني چون اوست. اين مستند درباره ‌خواننده و گيتاريست گروه بيتلز، جان لنون - يكي از بزرگ‌ترين چهره‌هاي فرهنگ عامه در قرن بيستم - است. تصاوير فيلم از زماني كه او همراه بيتلز غوغايي به‌پا كردند، آغاز مي‌شود و با مرگ تراژيك او (كشته شدن در نيويورك به‌وسيله مردي ناشناس: يك طرفدار ديوانه يا دشمني عاقل!) پايان مي‌يابد. بهترين‌هاي لنون (چه به‌صورت انفرادي و چه در همكاري با بيتلز) در فيلم شنيده مي‌شوند.

Pray or Prey!


یکی از گرفتاری های من در نوشتن درباره سینما ترجمه فارسی اسم فیلم هاست. مشکل این جاست که چون این فیلم ها همیشه با نام فرنگیشان در یاد من زنده اند هیچ وقت به فکر معادل درست فارسی شان نبوده ام و در بسیاری موارد ترجمه های فارسی به نظر نه تنها نازیبا که در تضاد با معنای اصلی یا آهنگ و وزن خاص آن بوده اند و البته هیچ کاری هم نمی شود کرد. یا باید مثل شمیم بهار همه را به لاتین نوشت و یا باید مثل فرانسوی ها به اسم نمایش عمومی فیلم ها اکتفاء کرد و مثلاً خجالت نکشید که اسم فیلم حرف میم به نشانه مرگ هیچکاک در فارسی پله پنجم بوده و تازه اسمی که در این جا گفتم به همین صورت هم نمی آید و می نویسند حرف ام به نشانه مرگ، یعنی انگلیسی و فارسی را قاطی می کنند و باقی به عهده تخیل تماشاگر. اما چیزی که باعث شد این اشاره مختصر را بکنم اشتباه شرم آورم در شماره آخر مجله فیلم (شماره 404) بود که در بخش بازخوانی ها فیلمی از کرنل وایلد را معرفی کردم که در پس کله ام به عنوان "نیکد پِری" می شناسم. وقتی چیزی می نویسم اسم همه فیلم ها را به فرنگی می آورم و درآخر جای آنها معادل درست را می گذارم و هرجا که نمی دانم در فارسی به فیلمی چه می گویند آن را بر دوش سردبیر یا ویراستار می گذارم. اشتباه من در این جا بود که در آخرین لحظه برای گذاشتن معادل فارسی به جای Prey تصور کردم با Pray روبرویم و طعمه عریان شد عبادت عریان. از آن طرف چون آدم های بینوای فیلم یکی یکی در مراسمی آیینی، توسط مشتی برهنه (!) کشته می شوند به خیال خودم کل قضیه معنایی هم داشت. واقعاً مایه شرمندگی است و از همه شما برای این خطای نابخشودنی عذرخواهی و از بهزاد رحیمیان که این نکته را تذکر داد تشکر می کنم.

Saturday 9 January 2010

The Concert for Bangladesh (1972)



كنسرت براي بنگلادش
كارگردان: سال سوييمر.
1972/ رنگی/ 90 دقیقه.
***
جرج هريسن در 1971 كنسرت خیریه عظيمي براي جمع‌آوري پول براي سيل‌زدگان بنگلادش برگزار كرد كه ستارگان آن دوستان نزديك او نظير باب ديلن، رينگو استار، لئون راسل، اريك كلاپتن و راوي شانكار بودند. کنسرتی که درآمد حاصل از آن (فروش بلیت + فروش نسخه سینمایی + فروش آلبوم) بخشی از خسارت وارد بر مردم سيل‌زده را جبران كرد. اين مستند به ثبت تصاوير اين حادثه تاريخي جهان موسيقي پرداخته که باعث پیدا شدن ده ها نمونه مشابه از کنسرت های خیریه شد.
نسخه DVD تازه ای که از فیلم منتشر شده - و هم چنان درآمدش متعلق به یونیسف است - یکی از بهترین ارائه های موسیقی راک اندرول دهه های 1960 و 1970 روی فرمت های دیجیتال است. این نسخه تازه دو دیسکه است و دیسک دوم مستندی دارد راجع به کنسرت و برگزاری آن که در آن کوفی عنان از عشقش به موسیقی جورج هریسون می گوید و خود جورج از حضور ناگهانی و غیرمنتظره باب دیلن. بخش های مورد علاقه من از فیلم: اجرای بیلی پرستون که ناگهان شروع به رقصیدن می کند، آمدن باب دیلن روی صحنه پس از پنج سال (یعنی بعد از تور رسوایی برانگیز 1966) در حالی که آشکارا خجالت می کشد و معذب است، تنها آهنگ بی نظیری که رینگو در دوره سولویش ضبط کرد یعنی It don’t come easy و اجرای آکوستیک جورج از Here comes the sun با همراهی پیت هم. بی صبرانه منتظریم تا امسال مستند مارتین اسکورسیزی درباره جورج را ببینیم.
کنسرت را به طور کامل در این جا، در دو بخش الف و ب، ببینید.

Friday 8 January 2010

The Grateful Dead Movie (1976)



فيلم گريت‌فول‌دد
كارگردان: جري گارسيا، لئون گاست. 131 دقيقه.
1976/ رنگي/ 131 دقيقه.
***
نخستين فيلم جري گارسيا، خواننده و نوازنده گيتار گروه گريت‌فول‌دد. تلفيقي از پنج شب كنسرت‌هاي گروه در سالن وينترلند سان‌فرانسيسكو، بخش‌هاي انيميشن و مصاحبه‌ها. بيننده بايد بسيار شيداي آنها باشد (كه من هستم!) تا اين فيلم طولاني جذبش كند. لازم به اشاره است كه اين گروه (در كنار پينك فلويد) موسيقي زابريسكي پوينت (آنتونيوني، 1970) را ساختند، سكانس طولاني هيپي‌ها در دره مرگ سولوي افسانه‌هاي گيتار گارسياست كه Dark Star نام دارد.