يادداشتهايي پراكنده از چند فستيوال و چند گرايش در سينماي امروز – بخش چهارم
شبها و روزهاي قوزي
احسان خوشبخت
خانههاي اشباح
اما در ادينبورو، كه رابطهاي تنگاتنگ با فريبورگ دارد، به جز سينماي ايران
حضور سينماي آمريكا قابل توجه بود. من يكي دو نكته در اين فيلمها ديدم:
در سينماي آمريكا عطش براي مولف بودن در حالي فزوني گرفته كه مراسم خاكسپاري
تئوري مولف در اواخر قرن قبل انجام شده، تمام شده و رفته است. وقتي فيلمها وحدت
سبك ندارد شايد بهترين راه براي اثبات تأليفي بودنشان بازي كارگردان در نقش اصلي
است كه در اين دوره رواج پيدا كرده بود. نكته ديگر دربارۀ اين فيلمها استفاده بيمعنايشان
از عنوان «مستقل» يا سينماي به قول آمريكاييها «ايندي» است كه خودش تبديل شده به
سينمايي كه در فستيوالها تجارت ميكند، سينمايي با مسئوليت تجاري محدود. هر فيلمي
كه كارگردانش زير 35 سال سن داشته باشد و هيچ ستارۀ هاليوودي در آن بازي نكرده
باشد شانس اين را دارد كه به عنوان «فيلم مستقل» شناخته شود. اما واقعاً تفاوت اين
فيلمها با فيلمهاي ساخته شده توسط خود استوديوهاي بزرگ چيست؟ تقريباً هيچ. سه
آمريكايي زير را ميشود زير عنوان فيلمسازي مولفزده با مسئوليت تجاري محدود طبقهبندي
كرد: