Wednesday 15 June 2011

Tuesday 14 June 2011

Dracula in Pakistan!

 
اولين تجربه سينماي پاكستان در ژانر وحشت
دراكولا در پاكستان!

پاكستان، سرزمين كودتاها و شورشيان و تفنگ‌ها و بمب‌هاي بي‌صاحب، در اين چند دهه چنان آغلِ زنبوري شده كه ترس و وحشت هيچ‌كدام از هيولاهاي كريه‌المنظر سينمايي با هيولاهاي واقعي كه از آن‌جا سربرآورده‌اند قابل مقايسه نيست. حتي به ذهنِ مخلوقاتي مانند فرانكنشتاين، دراكولا، مرد گرگ‌نما يا زامبي‌ها خطور نمي‌كرد كه بتوانند يك‌جا 50 نفر، 100 نفر، يا هر قدر كه زورشان برسد، انسان را دود كنند و به هوا بفرستند. وقتي يكي دو سال پيش شورشيان طالبان از استان تحت اختيارشان بيرون زدند و پيش‌رويِ قابل ملاحضه‌اي به سوي پايتخت كردند، وحشت از تسلط آن‌ها بر پاكستاني كه در خانه بمب اتم دارد درست مثل گسترش زامبي‌ها و اشغالِ دنيا توسط آن‌ها در آخرين مرد روي زمين (اوبالدو راگونا، 1964) يا طلوعِ مردگان (جورج رومر، 1978) بود. اما واقعيت اين است كه قبل از ظهور دراكولاهاي مدرن در پاكستان آشوب‌زدۀ امروز، دراكولاي برام استوكر هم در 1967 از اين كشور سردآورده بود.
ماجرا به روزي برمي‌گردد كه اردو سرفراز، يك تحصيل‌كردۀ فرنگ يا عاشق فيلم‌هاي ترسناك، تصميم گرفت اولين فيلم ترسناك سينماي پاكستان بر مبناي رمان دراكولا، نوشته آبراهام "برام" استوكر، بسازد. ديالو‌گ‌ها و داستان را نسيم رضواني نوشت. اسد بخاري در نقش جاناتان هاركر ظاهر شد. بازيگرانِ زن، ياسمين شوكت و ديبا بي‌غم بودند و ريحان هم در نقش كنتِ دراكولا (يا بهتر است بگوييم دراكولايِ ملّاك) دندانِ مصنوعي گذاشت و صورتش را با گچ سفيد كرد. موسيقي كار تصدق حسين، جايي بين آثارِ روبيك منصوري و مكس استاينر و تكنيك "ميكي ماوسينگ" او قرار داشت. تصدق حسين از هرچه گيرش آمده بود به نحو احسن استفاده كرد، بنابراين اگر موسيقي كلاسيكِ روسي يك دفعه هندي شد و بعد رگه‌هايي از پاپ در آن ظاهر شد و اصوات جان كيجي براي تكميل وحشت پا به ميدان گذاشتند، شك نكنيد كه سنگ تمام گذاشته شده كه شما بترسيد. بلاخره اين دراكولاي سياه و سفيد و اردو زبان با نام نعش زنده يا به قول خود پاكستاني‌ها زنده‌لاش و از همه معروف‌تر، به خصوص در غرب دراكولا در پاكستان، به نمايش درآمد.
زنده‌لاش اولين فيلمي بود كه در پاكستان درجه ايكس گرفت. اگرچه واقعاً هيچ چيز، حتي براي دادن درجه PG به فيلم وجود ندارد اما معناي آن اين است كه پاكستاني‌ها نيم قرن قبل هم سازمان و برنامه‌اي براي درجه‌بندي فيلم‌ها – كه نوعي محافظت از سلامت رواني شهروندان، به‌خصوص در سنين پايين است – داشته‌اند، كه ايراني‌ها هنوز ندارند. سينماي دهه 1960 پاكستان در حد و اندازه خودش سينمايي متهورانه بود و عده‌اي آن دوره را عصر طلايي سينماي آن كشور مي‌شناسند كه شايد دليلش آغاز درگيري طولاني پاكستان و هند و ممنوعيت نمايش فيلم‌هاي هندي در آن كشور باشد كه به نوعي پاكستاني‌ها را وادار به گسترش توليدات داخلي‌شان كرد. شايعاتي وجود دارد (كه در ويكي‌پديا هم بدون ذكر منبع آمده) مبني بر اين‌كه زني هنگام تماشاي فيلم در پاكستان از وحشت سكته كرده است. با بخش سكته موافقم، اما دليل آن مي‌تواند چيزي جز وحشت بشود. مي‌دانيد كه خنده زياد هم بسيار خطرناك است و بعضاً باعث ايست قلبي مي‌شود.
مثل بقيۀ تقليدهاي جهان سوم از دنيايي كه كوچك‌ترين شناختي از آن ندارد، مولفه‌هاي بومي زنده‌لاش را به فيلمي مضحك بدل مي‌كنند كه تماشايش تنها به‌عنوان تفريحي سوررئاليستي معنا پيدا مي‌كند. چه خواهيد گفت اگر در سنتي هندي/پاكستاني يكي از خون آشامان قصر دراكولا به جاي زدنِ گاز مبسوط بر گردن هاركر بي‌نوا براي او ترقص مختصري كند، يا اين‌كه در صحنه‌اي از فيلم يك گروه موزيسين را در كافه ببينيد كه تركيبِ سازهايشان نويد يك اركستر جاز را مي‌دهد و حتي طبّال‌شان هم سياه‌پوست است، اما در كمال حيرت صدايي كه از سازشان درمي‌آيد موسيقي هندي است. نمي‌خواهم به رهبر گروه اشاره كنم كه يك ساكسفون به دست گرفته، اما جوري آن را گرفته كه انگار دارد قليان مي‌كشد.

اما اين فيلم هر چه كه هست، احترام به گذشته را ببينيد كه بازهم عده‌اي فيلم را به خوبي مرمت كرده و با تصويري معقول چند سالي است دي‌وي‌دي كرده‌اند. من در سايت‌هاي مختلف مربوط به ژانر وحشت و عشاق دنياي ماوراء‌الطبيعه ديده‌ام كه از فيلم ياد شده و اين خود نشان مي‌دهد كه فيلم در غرب ديده شده است. تاريخ سينما يك سير پيوسته و گسست ناپذير است، درست مثل تاريخ يك سرزمين، و نمي‌‌توان با تكه تكه كردن آن بخش‌هايي را پذيرفت و بخش‌هايي را دور ريخت يا ديگران را از درك و مطالعه آن محروم كرد.
* * *
دو هفته بعد از كشف زنده‌لاش، در يك كنفرانس طراحي شهري با يكي از معاون‌هاي عمراني شهرداري پايتخت پاكستان زير يك سقف بوديم، كسي كه مي‌شد تمام روز با او خنديد، يكي از سرزنده‌ترين آدم‌هاي آن دور و بر. يكي ديگر از شركت كنندگان و دوست مشترك ما معاون شهرداري يك شهر سي ميليون نفري از هندوستان بود (كه قصد ندارم اسمش را بگويم) و تصورش را بكنيد كه اين دو دوست بي‌نهايت بامزه يك روز شروع كردن به يكي به دو كردني مثل اين كه «بمب اتم ما از مال شما بزرگ‌تر است» و يا «موشك‌هاي ما بهترند» و همين‌طور كه من بين ريسه رفتن و بهت مردد بودم به خاطرم آمد كه براي شنيدن مكالمه‌هاي بين چيكو و گروچو ماركس فقط تماشاي فيلم‌هاي برادران ماركس ضروري نيست. فارغ از اين‌كه دراكولا كجاست شما مي‌توانيد با مردم بخنديد، يا در نمونۀ پاكستاني‌اش به خود دراكولا بخنديد. اما هيچ‌وقت نمي‌توان فراموش كرد كه خنده در كسري از ثانيه به گريه تبديل مي‌شود.


Best Film Jazz Scores#14

بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، بخش چهاردهم



تمام طول شب (بازيل ديردن، 1962)  فيليپ گرين
اتللو در دنياي جاز كه تماماً در يك پارتي شبانه اتفاق مي‌افتد. يك طبال جاز (پاتريك مك‌گوهن) سعي مي‌كند حسادت يك پيانيست سياه‌پوست (پل هريس) را نسبت به زن سفيدش تحريك كند و به او بباوراند كه زنش خيانت‌كار است. در اين مهماني جاز چارلز مینگوس، دِیو بروبِک، جان دنك‌ورث و تابی هِیز در نقش خودشان ظاهر مي‌شوند و تا صبح ساز مي‌زنند. تمام موسيقي فيلم، موسيقي زنده‌اي است كه در مقابل دوربين اجرا مي‌شود يا صدايش در زمينه تصاوير مي‌آيد. نه تنها يك موسيقي متن درخشان، بلكه فيلمي درخشان از يكي از كهنه كاران سينماي انگلستان، در متن جنبش سينماي آزاد و موج نوي بريتانيايي. اوج موسيقي، دوئتِ بينِ بروبك (پيانو) و مينگوس (باس) در صحنه‌اي نزديك به پايان فيلم است.

قطعه‌اي از موسيقي فيلم با اجراي ديو بروبك


سكانسي از فيلم كه دِيو بروبك در آن قطعه اي اجرا مي كند

Best Film Jazz Scores#13

بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، بخش سيزده

 
Farewell, My Lovely (ديك ريچاردز، 1975)  ديويد شايـِر
در اين بازسازي رمان مشهور ريموند چندلر با بازي رابرت ميچمِ ميان‌سال در نقش فيليپ مارلو، موسيقي جاز به زيبايي همراه با اركستر سازهاي زهي و سولوهاي زيباي ساكسفون ِ آلتو به كار رفته است. ديويد شاير (آهنگ‌ساز مكالمه كاپولا كه فقط از تك‌نوازي پيانو تشكيل شده) دنياي دلتنگ و تنهاي فيلم‌نوآرهاي دهه 1940 و 1950 را به بهترين شكل ممكن زنده مي‌كند. در موسيقي فيلم دو سه دوره مختلف از موسيقي جاز (مكتب نيواورلئان، سويينگ و جاز مدرن) با متدهاي رايج تصنيف موسيقي در فيلم‌هاي هاليوودي تلفيق شده‌اند.

تم اصلي نوشته شده براي مارلو

Tuesday 31 May 2011

Toland the Painter


Two shots from The Westerner (William Wyler, 1940), cinematography by Gregg Toland. Paintings by Jean-François Millet (1814-1875) [The Angelus, 1857–59] and Frederic Remington (1861-1909) [Stampede, 1908.

Best Film Jazz Scores#12


بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، بخش دوازدهم


 
سایه‌ها (جان کاساوتیس، 1958)  چارلز مینگوس، شفیع هادی

یکی از اولین نمونه‌های كاربرد موسیقی جاز در سينماي مستقل و يكي از اولين فيلم‌هايي كه در آن موسیقی مکمل زندگی شخصیت‌هایی است که می‌توان آن را "زندگی جاز" نامید. موسیقی مینگوس، به خصوص تک‌نوازی‌های باس و سولوی ساکسفون جکی مک لین برای دوربین روی دست و نماهای پر گرین فیلم کاساوتیس همان کاری را می‌کنند که موسیقی کول پورتر برای موزیکال‌های تکنی کالر متروگلدوین مایر می‌کرد.

موسيقي بداهه نوازي شده اين فيلم، تا جايي كه من مي دانم، هرگز به صورت يك آلبوم منتشر نشده. مشخصات تنها قطعه منتشر شده از آن در آلبوم «ضبط‌هاي كامل دبيوي مينگوس» از اين قرار است
Shafi Hadi (fl) Charles Mingus (p, per, voice) Dannie Richmond (d) Jimmy Knepper, Horace Parlan or Phineas Newborn Jr., Clarence Shaw (per)
NYC, late 1957 or 1958 or probably October, 1957
Untitled Percussion Composition Debut 12DCD 4402-2



Best Film Jazz Scores#11

بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، بخش يازدهم

روابط خطرناكِ 1960 (رژه واديم، 1959)  جك ماري، تلانيوس مانك، آرت بليكي

وادیم یکی دیگر از خوره‌های جاز بود که حداقل در پنج فیلمش از اين موسیقی استفاده كرد. بيشتر موسيقي فيلم اجراي وارياسيون‌هاي مختلفي از يك كار تلانيوس مانك است (كه حدس مي‌زنم شفق با نِلي باشد كه در اصل براي زنش نوشته و در اين جا با كوارتت خودش آن را اجرا مي‌كند) و بقيه چند قطعه از گروه آرت بِلِيكي و سرانجام گروه دوك جوردن و كني دورام و بارني ويلن، كه در نقش خودشان در سكانس مهماني آخر فيلم بازي مي‌كنند. موسيقي مانك براي فيلم سنگين و بيش از حد پيچيده است، اما به هر حال اولين و آخرين باري است كه سينمادوستان شانس شنيدن موسيقي او را، روي پرده بزرگ، پيدا مي‌كنند. اگرچه امروز ایدۀ نمایش دنیای مدرن و روابط بی‌پرده جنسي، با همراهی جاز، امری بدیهی به نظر می‌رسد، اما واقعیت این است که فیلم وادیم یکی از اولین نمونه‌های موفق این تلفیق بود.

به قطعۀ «مساله اي نيست» ، نوشته شده توسط دوك جوردن، اجرا شده توسط آرت بليكي، گوش كنيد


Sunday 29 May 2011

Inapt Director Of The Week: Lowell Sherman

 Lowell Sherman
1885 - 1934

Best Film Jazz Scores#10

بهترين موسيقي هاي متن جاز تاريخ سينما، بخش دهم

دایره سرخ (ژان پیر ملویل، 1970)  اریک دمارسان

ملویل شاید تنها کارگردان تاریخ سینما باشد که در تمام فیلم‌هایی که پس از جنگ ساخته – منهای ارتش سایه‌ها - از موسیقی جاز استفاده کرده‌ است و تقريباً در بيشتر فيلم‌‌هاي او – به‌خصوص دایره سرخ - سكانسي از اجراي زنده موسيقي جاز در يك كافه يا كلوب شبانه وجود دارد. موسیقی فیلم ابتدا توسط میشل لگران تصنیف شد، اما اين كار ملويل را راضي نكرد و او از اریک دمارسان خواست تا كاري در حال و هواي آثار جان لوييس، به‌خصوص فيلم دشواري‌ها عليه فردا، انجام دهد. ملويل به درستي مي‌دانست كه دنیای آبی رنگ، سرد و محزون فیلم و چشم اندازهای گل آلود و آپارتمان‌های مدرن فیلم با صدای ویبرافون به نتيجه‌اي كه او مي‌‌خواست خواهند رسيد. موسيقي دمارسان، مینی‌مالیستی و مملو از احساساتی وصف ناپذیر و فرصتي مناسبی برای شنیدن پیانوی ژرژ آروانیتا است.  اين اثر درخشان را هم مثل ساير موسیقی متن‌های ملویل به سختی می‌توان جداگانه شنید، شاید به خاطر استفاده آنها از حداقل ساز و رابطه تنگاتنگی که با تصویر دارند. تقريباً همه جاي فيلم صداي موسيقي بسيار پايين ميكس شده است و بيشتر مثل صدايي است كه از دور دست شنيده مي‌‌شود. بي‌جهت نبود كه ملويل و دمارسان آن را «موسيقي مخفي» مي‌خواندند. ترومپت با ميوت (كه صدا را خفه و زير مي‌‌كند) نواخته مي‌شود و استفاده از ارگ و ويبرافون در حد لحظاتي گذرا، اما از نظر احساسي بي‌نهايت طولاني و گيراست.

تم اصلي فيلم - دمارسان


موسيقي رد شده لگران