Thursday, 23 April 2015

The London Film Festival 2014 Diary#5



گوش كن فيليپ (الكس راس پري، آمريكا): فيلمي ديگر از موج تازه‌اي از فيلم‌ها دربارۀ روشنفكران نيويوركي كه دنياي وودي آلن را (نويسنده‌ها و هنرمندان ناموفق يهودي با روابط خانوادگي و عاطفي نه چندان استوار) به روز مي‌كنند، اما معمولاً بار دراماتيك‌شان سنگين‌تر از بار كميك‌شان است. شخصيت‌هاي اين فيلم‌ها معمولاً مردهايي خودخواه و خودبزرگ‌بين‌اند كه بهاي هميشگي رفتارهاي غيرمنطقي‌شان از دست دادن «دختره» (شخصيت زن منفعل داستان) است. در اين فيلم به موازات شخصيت نويسنده ناموفق ( با بازي جيسن شوارتزمن)، رابطه او با نويسنده‌اي مسن (جاناتان پرايس)‌ كه سابقاً بسيار موفق بوده اما سال‌هاست دست به قلم نبرده جان تازه‌اي به روايت مي‌دهد، براي نيم ساعتي از كليشه‌هاي رايج اين فيلم‌ها دورش مي‌كند، اما فيلم دوباره در كش و قوس بي‌معناي رابطۀ كج‌دارمريز آن‌ها رو به افول مي‌گذارد. افسوس كه فيلم از موسيقي جاز مثل موسيقي آمبيانس رستوران‌هاي پنج ستاره استفاده كرده است.

اِل نينيو (دانيل مونزون، اسپانيا): هر كشوري روي مسير قاچاق مواد مخدر مستحق اين است كه نسخۀ خودش از ارتباط فرانسوي را بسازد. اين اكشن خوش‌ساخت و سرگرم‌كننده چند سكانس درخور دارد و مقدار زيادي داستان‌هاي فرعي ناموفق، اما در همين وضعيتي كه هست به انبوهي از اكشن‌هاي مسخره‌اي كه اين روزها از هاليوود صادر مي‌شود برتري دارد. يك اكشن ديگر هم در فستيوال بود به نام Son of a Gun (جوليوس اوِري، استراليا) كه داستان رابطه مراد و مريدي يك تازه بزهكار (برنتن تووِيتس) با گنده خلافكار (اوان مك‌گرگور) را از گريز از زندان تا اجراي «آخرين سرقت» به شكلي سرراست و نسبتاً سرگرم كننده روايت مي‌كرد.


اجتناب [Bypass] (دوان هاپكينز، بريتانيا): سينماي اجتماعي بريتانيا در طي حداقل يك دهه اخير، فيلم به فيلم يك سري از كليشه‌ها را تا حد افراط و بي هيچ ذوق و افزوده‌اي تكرار كرده است: اين فيلم‌ها در مناطق «محروم» شمال انگلستان (و خيلي كم‌تر اسكاتلند، ولز يا ايرلند شمالي) اتفاق مي‌افتند؛ با نماي از بلوك آپارتمان‌هاي دولتي بدقوارۀ بتني آغاز مي‌شوند؛ داستان در يكي از اين قوطي كبريت‌هاي حومه‌اي مي‌گذرد؛ نماهايي از زير پل‌ها و نوجوانان علاف؛ لهجه‌هاي اگزوتيك؛ پدر يا مادر غايب (مرده يا زنداني) و يا پدر و مادر ناكارآمد (الكلي يا معتاد)؛ نتيجه‌گيري اخلاقي شامل اين كه در نهايت بايد به يك يا چند نهاد اجتماعي در كشور اعتماد كنيد، وگرنه بهتر است خودتان را از روي يكي آن پل‌ها پايين بندازيد. اين فيلم، برخلاف اسمش‌اش، نه تنها از هيچ‌كدام از اين كليشه‌ها كه شايد آغازشان در سينماي «سينك آشپزخانه» در دهه 1960 باشد اجتناب نكرده، بلكه خيلي از آن‌ها را كه نيم قرن است تكرار شده‌اند در اسلوموشن توي صورت تماشاگر كوبيده است.

No comments:

Post a Comment