In Iran of the 1970s, sex comedies, as well as martial art films, were drawing huge number of people to the movie theaters. The cinema whose main attractions were Lando Buzzanca (picture above), Bruce Lee and Barbara Bouchet soon changed the way Iranian filmmakers of the Pahlavi era saw their films. They felt something was missing, so cartoonish violence with prehistoric sound effects (produced by smashing pumpkins!) and more reckless sex scenes found their way into Iranian cinema. This new trend, soon, was crushed with a popular revolution which one of its objections was obscenity and prostitution of the movies. The same crowd who made long queues to see Bouchet's naked breasts (picture above) started to burn down the theaters. Here I have included some original newspaper advertisement for Italian sex comedies, shown in Iran with titles as stupid as The Nymphomaniac Woman and the Frigid Man or The Shy Priest and the Voluptuous Woman:
Wednesday, 19 December 2012
Tuesday, 18 December 2012
Life...Replaced by Fresh Corpse
LIFE ... REPLACED BY FRESH CORPSE
Thomson's “Have You Seen...” Reviewed
A noir report of “Have You Seen…?”: A Personal Introduction to 1,000 Films by David Thomson (Alfred Knopf, 2008) from Noir City Sentinel, Summer 2010.
“The suspense is tender, mocking, ironic, the violence is performed, and the outbursts of passion are like phrases of music, nearly.” With these line on The Woman in the Window (1944), David Thomson leaps into the world of film noir in his colossal “Have you seen…?”: A Personal Introduction to 1,000 Films. Though he doesn’t enjoy using the term “noir” regularly, he relies on the themes that stake out the territory.
Thomson resuscitates noir’s elusive moments by depicting shots, moods, sequences, seductions — even smells. (“You can smell the sweat, the greasepaint, and the cheap perfume” in Quai des Orfevres (1947), or in The Killing (1956), “You smell Marie Windsor’s lipstick and Elisha Cook’s flop sweat.”) In his notes on William Wyler’s The Letter (1940), Thomson alludes to the theme which can open the main door to the world of noir nightmares and doubts: “desire(s) can wreck every civilized system,” and later, he suggests “we should recognize at the outset that this is chiefly because [it's] a medium that releases pent-up or taboo longings. Nowhere has it been more persuasive or insidious than in affecting out attitudes to crime and love.”
Tuesday, 11 December 2012
A Portrait of Mark Cousins, Part II
پرترۀ مارك كازينز، بخش دوم
اتاق سفيد، پردۀ سياه
احسان خوشبخت
به دم درِ آپارتمان مارك كازينز با معماري
جورجين كه بايد بيش از دويست سال قدمت داشته باشد رسيدهايم. روي تكه كاغذي با دست
نوشته شده 4-Way Pictures
كه نام شركتي فيلمسازي است كه با رابرت كارلايل، هنرپيشه اسكاتلندي فيلمهاي كن
لوچ و دني بويل كه با كمدي درخشانِ فول مانتي (1997) مشهور شد، راه
انداخته. آنها تهيه فيلمي از جان سِيلز را در كارنامه دارند.
در كه باز ميشود بر خلاف ظاهر سرد و سنگي
ساختمان، محيط آپارتمان يك دست سفيد و كفِ چوبياي كه زير پا خم و راست ميشود مثل
نسخۀ قرن هجدهمي خانۀ ديويد همينگز در آگرانديسمان به نظر ميرسد. اتاق كار
او اتاق بزرگ سفيدي است با سقفي بسيار بلند (براي گرفتن بيشترين ميزان نور در
سرزميني هميشه باراني) كه سه ضلع آن از كف تا سقف مملو از كتابها و ديويديها و
انواع و اقسام فرمتهاي سينمايي و ويدئويي تازه و فراموش شده است.
Friday, 7 December 2012
A Portrait of Mark Cousins, Part I
پرترۀ مارك كازينز، بخش اول
سسيل دميلِ بايسيكلران
احسان خوشبخت
بعد از پنج ساعت لغزيدن در چشماندازهاي سرزمينهاي
مياني انگلستان كه زير بازي ابرها و خورشيد مثل نقاشيهاي تِرنر هر لحظه رنگ عوض
ميكنند و هر دقيقه به تابلوي تازهاي بدل ميشوند كه چشمها را وادار ميكند به
خيره شدن به مراتع، درياچهها و درياي آرام و ساكنِ شمال، قطار در ايستگاه
وِيوِرليِ شهر ادينبورو آرام ميگيرد. مسافران با شتاب، كه از خصلتهاي ملي در اينجاست،
چرخ چمدانها را روي زمين به گردش درآوردند و از اعماقِ ايستگاه به سوي بالا به
تكاپو ميافتند.
بالا آمدن از ايستگاه درست مثل وارد شدن به
دنيايي است كه والت ديزني در قرن هفدهم ساخته باشد: قصرهاي سنگي با سنگهايي كه
زير شلاق بارانهاي شمالي و هواي بيترحم سياه شدهاند. سبزيِ درخشاني كه در آن تكتك
برگها، شاخهها و جوانههايش ديده ميشود. انتهاي خيابانهاي عريض به تپهها و
صخرههاي غولپيكري منتهي ميشوند كه روي هر كدامشام قصري مثل گربهاي تنبل كه سر
زانوي صاحبِ صبورش خوابش برده جاخوش كرده است.
Tuesday, 6 November 2012
The Night Watchman: Rivette and Daney
Serge Daney In English blog which, as it title suggests, is dedicated to the preservation of Daney's memory and tracing the English translation of his work has blogged this two-part video of Clair Denis' film about Jacques Rivette, made for French TV's invaluable Cinéma de notres temps program. For anyone interested in Rivette, Daney or Denis, this real gem deserves a watch.
Production of Cinéma de notres temps, originally named Cinéastes de notre temps started in 1964 and each one hour long episodes was delivering a portrait of a contemporary, or occasionally past filmmaker, in a cinematic style close to what that particular filmmaker had done in his or her films. I recently learned that 18 of these films are available on DVD, here.
(Iranian national TV, back in the 1990s, brought some of the episodes of Cinéma de notres temps, Bresson, Scorsese and Renoir among them. For me, watching them was like watching all those director's oeuvres in one hour. I'm not completely sure, but I think Rivette film was broadcasted too, the only problem was that I probably didn't know who Rivette was!)
Friday, 2 November 2012
Last Thoughts On Peckinpah
آخرين يادداشتهاي پالين كِيل دربارۀ سام پكين پا:
شكوه والاي فيلمسازي
مقالۀ پيش رو
يكي از آخرين نوشتههاي بهجامانده از خانم كيل، منتقد و مدافع بزرگ پكينپا از
زمان بر دشت رفيع بتاز (Ride The High
Country)
و يكي از دوستان نزديك اوست. چون در زمان نگارش اين مقاله (1999) بانوي سرسخت
انتقاد فيلم هشتادساله و مبتلا به پاركينسون بوده، حرفها در قالب گفتوگو طرح شده
و چارلي ساتلو آنها
را پياده كرده است. ديدگاه كيل به پكينپا هم چون هميشه استثنايي است و اگر چه
افسانههاي نسبت داده شده به كارگردان ياغي را در هم ميشكند، اما در عين حال به
شكلي تازه آن ها را تثبيت مي كند. رابطۀ كيل و پكين پا در زمان نمايش سگ هاي
پوشالي (Straw Dogs) براي هميشه به پايان رسيد اما به گفتۀ خود
كيل، از علاقۀ او به شاهكارهاي پكين پا هرگز كاسته نشد. اين
مقاله را براي شمارۀ ويژه پكين پا در ماهنامۀ فيلم (شمارۀ 346) ترجمه كردم. مجموعه
اي بسيار مفصل (طولاني ترين شمارۀ ويژۀ يك كارگردان در تاريخ چهارصد شمارۀ مجله)
كه حاصل يك سال و نيم كار بود، دوره اي كه از رتروسپكتيو فيلم هاي پكين پا در دانشگاه فردوسي مشهد آغاز
شده و به چاپ شمارۀ ويژۀ كوچۀ سام انجاميد.
. .
Wednesday, 3 October 2012
The 55th London Film Festival (October 2011)
گزارشي از فستيوال فيلم لندن – 12 تا 27 اكتبر
2011
ترديدها در سالن انتظار
احسان خوشبخت
Occupy Cinema!
فستيوال فيلم لندن در آبانماه 1390 به مدت دو
هفته در نشنال فيلم تيتر و سالنهاي سينماي منطقه وستاِند رخ داد، اما سه ماه و
نيم زمان برد تا اين گزارشگر خود را متقاعد به نوشتن اين گزارش بكند. با دادن
اطمينان به خواننده كه اين گزارش از سر تنبلي نويسنده و يا پيشيگرفتن الويتهاي
كاري ديگر به تأخير نيفتاده بايد گفت ريشۀ اين تأخير ترديدهايي دربارۀ خود سينما و
ماهيت و ضرورت آن در جهان امروز بود؛ يعني عدم تناسب بين زمانِ حال و فيلمها؛ عدم
تناسب بين تاريكي سالن سينماي با هواي تهويه شده و صندليهاي آبي تيره يا قرمز با
ميدان سنپل (معادل آمريكايي جنبش تسخير والاستريت) و هزاران آدم كه شبها و
روزهايشان را در چادرهاي برپا كرده در دل اين ميدان ميگذراندند. بيننده سينما اگر
نتواند اعتراضهاي جهاني به بحراني كه دامنگير زندگي آدمهاي عادياي مثل من و
شما شده را ببيند، چطور ميتواند دنياي پيچيدهتر و پررمز و رازتر روي پرده را
ببيند؟
هر روز به شكل شكنجهآميزي با اين پرسش آغاز ميشد:
«چرا بايد بروم سينما؟»
Sunday, 16 September 2012
Notes On Kathryn Grayson
بهیادِ کاترین گِریسون
یكی از بزرگترین ایرادهای نوستالژی در ادبیات سینمایی
این است كه نسل جدید تصور خواهد کرد بسیاری از فیلمهای گذشته كه نویسندههای قدیمی
با ستایش از آنها یاد میکنند صرفاً به خاطر داشتن نقش مهمی در خاطره آنها و پیوند
میان تجارب شخصیشان با هنر سینما حائز اهمیتند. اما بسیاری از این فیلمها، خارج
از این دنیای شخصی – كه فقط میتواند برای خود نویسنده قابل استناد باشد، و نه دیگری
– هویتی مستقل دارند و تردیدی نیست اگر زمان و مكان مناسب برای دیده شدنشان توسط
نسل جدید فراهم شود، بیبرو برگرد بینندههای امروزی و طرفداران خود را خواهند
داشت.
Friday, 31 August 2012
Mark Cousins Interviewed
Mark Cousins in Bristol |
AD-LIB ON MEXICO
An interview with Mark CousinsAfter spending 5 or 6 years writing, filming and editing The Story of Film, and after a year of traveling around the world to show this epic 15 hour documentary about the history of innovations in cinema, Mark Cousins, the Irish film-maker, is back in Edinburgh, his home town, to show his latest film, What is This Film Called Love?
Made while touring The Story of Film, during a three-day stay in Mexico City without a plan, this is a love letter to Mark’s hero, Sergei Eisenstein, as well as to other things he likes (beer, the Telluride Film Festival, kids...) or dislikes (the Pope, capitalism, ...).
Mark simply calls it a film about the nature of happiness. However, this is also a film that shows the possibilities of film-making in the digital age, its excitement, spontaneity, and poetic rapture. The low-budget or, more likely, no-budget What is This Film... which has cost only £10, provokes more thoughts and provides more visual pleasures than most of the 200 million dollar films on cinema screens today. This westerner twin brother of Jafar Panahi’s This Is Not a Film ignores the boundaries of an art form, crosses them and then it elevates them in order to capture the essence of an era which is, supposedly, too elusive to put on celluloid, or to transfer from reality to the virtual world of digital.
READ THE INTERVIEW AT KEYFRAME
Trailer:
Subscribe to:
Posts (Atom)