فيليپ سيمور هافمن
وقتي خودم نيستم حالم بهتر است
بازيگراني هستند كه هميشه زمان لازم است تا شناخته شوند. آنها شانسِ گرگوري پك يا مارلون براندو را ندارند كه از فيلم اول تيتر «ورايتي» بشوند. از آدمهاي اين دسته، معمولاً بدون اينكه خودمان بدانيم فيلمهاي زيادي ديدهايم، اما هميشه بعد از سپري شدنِ زماني نسبتاً طولاني متوجه حضورشان ميشويم. از اين بازيگران با استعداد نقشهاي فرعي در اين چند سال دستهاي كوچك، اما قابل اطمينان درست شده است كه فيليپ سيمور هافمن در صدر آن قرار دارد. ظاهراً دلايل چنداني براي به خاطر نگه داشتنِ مردي با موهاي زرد و قهوهاي، پلكها و ابروهاي روشن، لكههاي قهوهاي روي پوستي رنگ پريده، شكم جلو آمده، دستهاي كلفت و سفيد و لبخندي مأيوس با نگاه غمگين وجود نداشت، اما سيمور هافمن به دلايلي كه اثبات آن يك دهه زمان برد ميخواست در خاطرمان بماند. اولين باري كه نظرها را واقعاً جلب ميكرد براي تماشاگران مختلف بين آقاي ريپلي با استعداد (1999) و كاپوتي (2005) در نوسان بود. در آن سالهاي نخست و فيلمهاي اول، طوري لباس ميپوشيد كه هميشه يادآور دانشجوهاي شلخته، اما با استعداد بود: اسنيكرز، جينهاي گشاد رنگ و رفته، كوله پشتي ولنگ و باز و كلاه كپي. تا امروز هم چيزي از آن بازيگوشي و بيتوجهي پسري دبيرستاني در بيشتر نقشهايي كه بازي ميكند به جا مانده است