كيت ريچاردز: تحت نفوذ (2015)
كارگردان: مورگان نويل
پير شدن و احتضار سينما چند درس براي ما داشته است. يكي از آنها اين است كه
در سينما اگر شخصيتي حرف زدن بلد است – و منظورم اين است كه واقعاً
بلد باشد – بگذار حرف بزند. فيلم ميتواند روي همين
جذابيت يكبعدي پيش برود. از اين قاعده، كلود لانزمان (آخرين نامحق)، مارتين
اسكورسيزي (خطابه)، شرلي كلارك (پرترۀ جيسن) و پرويز كيمياوي (پ
مثل پليكان) به خوبي باخبرند.
فيلمهاي مبتني بر گفتگو، زبان و شيوههاي بياني غيرقراردادي، به خصوص وقتي
محور اصلي فقط يك شخصيت است فيلم را به نحو مطبوعي به ادبيات نزديك ميكند؛ انگار
كسي دارد براي شما كتاب ميخواند و تصاوير بايد همزمان با ديدن فيلم در ذهن ساخته
شود. اما مسلم است كه در اين فيلمها فقط صدا نيست كه به كار ميآيد. تصوير هم
حضور دارند و منطق توالياش بر اساس نيروي روايت كلام و براي تأكيد يا تكذيب آن
است. اينجاست كه سينما و ادبيات وارد مناظره ميشوند.
مستند كيت ريچاردز: تحت نفوذ، تهيه شده توسط Netflix، شايد از نظر سينمايي فيلم مهمي نباشد (كه نيست) اما
همانطور كه اسمش نويد ميدهد گيتاريست، خوانندۀ دوم، و هر از گاه نوازندۀ گيتار
باس گروه رولينگ استونز را سوژۀ فيلم قرار داده. در لكنتِ مطبوع ريچاردز، بيننده،
صداي شيواي ديوانگي براي راك اندرول را ميشنود. ريچاردز، مثل نمونههاي ديگري از
داستانگويان بالا – به خصوص آقا سيد علي ميرزا - تركيبي ايدهآل براي دوربين دارد: صداي بلوزياش
را شصت سال سيگار مثل صفحهاي قديمي خشدار كرده و چشمهايش به چشم شيطانِ
بازنشستهاي ميماند كه مثل تيلۀ بچهها برقي از اميد ميزند.