Friday, 31 January 2014

Cine Comic-Strip in Exhibition


From February 7 until 19 of February, the Aun Gallery of Tehran is holding an exhibition of Cine Comic Strip works by me and Naiel Ibarrola.

اولين نمايشگاه «سينه كميك استريپ» من و دوست و همكارم نايِل ايبارولا از  18 تا 30 بهمن امسال در بنیان نگارستان آن تهران برگزار مي‌شود. برگزار كنندۀ اين نمايشگاه، كتايون يوسفي، در يادداشت معرفي اين پروژه مي‌نويسد:


Saturday, 25 January 2014

Reports From London Film Festival: Intro

گزارش اختصاصي پنجاه و هفتمين فستيوال فيلم لندن 17 تا 28 مهر 1392
بايد اين‌جا اژدها خفته باشد

اين گزارش فرمي روايي ندارد، براي اين كه فستيوال فيلم لندن روايتي از خودش ندارد. فستيوال بسيار طولاني است (حدود يك ماه براي سينمايي‌نويس‌ها و 12 روز به طور رسمي)، طاقت‌فرساست (باران مي‌آيد و روز مثل شب تاريك مي‌شود و در برنامه‌ريزي‌اش فاصله سينماها روز به روز بيش‌تر مي‌شود)، بهترين‌هاي ديگران را دستچين مي‌كند و با مديريت تازۀ كلر استيوارت، آدم‌هايش بيش‌تر به فكر سه بار در روز لباس عوض كردن هستند تا دميدن اكسيژن فيلم به فضاي آن. اگر چه فستيوال آن‌قدر فهميده و دموكراتيك هست كه مونوكسيد كربن فرش قرمز و فيلم‌هاي بد را به زور وارد حلق كسي نكند. در واقع دويست و چند فيلم نشان از احترام به گستردگي سلايق و عقايد مي‌دهد، چيزي كه فقط از بابِلِ نو، لندن، برمي‌آيد.
بنابراين اگر روايت يا قصه‌اي بر حسب سير وقوع حوادث و كرونولوژي فيلم‌ها وجود ندارد، به جايش يادداشت‌هاي پراكنده از پنجاه و چند فيلمي كه ديدم خواهد آمد كه آن‌ها را دسته‌بندي‌هاي ساده‌اي، بر اساس علاقه و كشش شخصي، شكل داده است:

Reports From London Film Festival: Great Films & Masterpieces


گزارش اختصاصي پنجاه و هفتمين فستيوال فيلم لندن 17 تا 28 مهر 1392
بايد اين‌جا اژدها خفته باشد:
دستاوردهاي برگزيده
اين‌ها فيلم‌هاي محبوبم در فستيوال بودند.

درون لوئن ديويس (جوئل و ايتن كوئن، آمريكا): بعد از سال‌ها  به طور دقيق از لبوفسكي بزرگ براي اولين بار دوباره توانستم با برادران كوئن ارتباط برقرار كنم. لوئن ديويس به شيوۀ فيلم‌هاي بهترِ برادران، خلوص روايي و وفاداري به زمان و فضاي داستان را جايگزين «اشارات» و «متاكامنتري» عقيم هميشگي كرده. اما لوئن تصويري است بسيار گيرا از آمريكاي اوايل دهه  هم هست1960، از روزهاي كندي، خليج پيگز، جك كرواك، محبوبيت موسيقي پاپ، به روايتي از روزهايي كه كهنه و نو به مبارزه‌اي علني بي‌ترحم دست زدند. به همين ترتيب روايت فيلم بر تقابل بين آمريكاي پير و كهنۀ تهيه‌كننده‌ها، مدير برنامه‌ها، كاسبان و نمايشگران قديم، استادهاي دانشگاه با آمريكاي نوي يك خوانندۀ ناكام و بي‌عرضۀ فولك به نام لوئن ديويس سازمان يافته.

Friday, 24 January 2014

Reports From London Film Festival: Essentials

گزارش اختصاصي پنجاه و هفتمين فستيوال فيلم لندن 17 تا 28 مهر 1392
بايد اين‌جا اژدها خفته باشد:

فيلم‌هاي ضروري
فيلم‌هايي كه بايد ديد. فيلم‌هايي از داستان آدم‌هايي كه مي‌شناسيم و آن‌هايي كه نمي‌شناسيم و اثبات سينمايي اين كه هر دو به يك اندازه جذاب و مهمند:

گيري‌گيري (محمد صالح هارون، چاد و فرانسه): عنوان فيلم اسم مستعار رقاصي فلج در آفريقاست است كه با دختر مورد علاقه‌اش از دنياي فاسد شهري به روستا بازمي‌گردد. اين پرستوها به لانه بازمي‌گردندِ هوشمندانه، با ريتم افسون‌كنندۀ آفريقايي و تصاوير بي‌ايرادش يكي از بهترين فيلم آفريقايي حاضر در فستيوال است.

Thursday, 23 January 2014

Reports From London Film Festival: Straight Stories

گزارش اختصاصي پنجاه و هفتمين فستيوال فيلم لندن 17 تا 28 مهر 1392
بايد اين‌جا اژدها خفته باشد:
داستان‌هاي سرراست
اين‌ها فيلم‌هايي هستند كه توده‌هاي مردم دوست خواهند داشت و نزد سازمان‌هاي دولتي و نيمه‌ دولتي و گردانندگان اسكار هم محبوب خواهند بود. اما با توجه به سابقۀ فيلمسازان اين مي‌توان آن‌ها را به نوعي قدمي به عقب و فيلم‌هايي نسبتاً دست به عصا نيز خواند. خلاصه‌اش، فيلمسازان خوبي كه فقط دارند فن‌سالاري‌شان درخشانشان را به كار مي‌گيرند:

 دروغ آرمسترانگ (الكس گيبني، آمريكا): عنوان فيلم دقيقاً موضوع آن است، طولاني‌ترين دروغ دنيا كه توسط لنس آرمسترانگ، قهرمان مسابقات دوچرخه‌سواري، دربارۀ مصرف نكردن مواد نيروزا به مردم، رسانه‌ها و كميته‌هاي ورزشي گفته شد. فيلم دو ساعت طول دارد، اما مثل يك داستان سر آرتور كانن‌دويل در انتهاي هر صفحه پيچش تازه‌اي در داستان نيروي بيش‌تري به فيلم مي‌دهد. گيبني علاقه‌اي به بررسي تأثير تزوير و فريب و برداشتن لايه‌هاي متعددي كه در هر دروغ جهاني و ميليوني وجود دارد نشان نمي‌دهد، به همين خاطر فيلم در حد يك سرگرمي بسيار خوش‌ساخت باقي مي‌ماند كه شانس خوبي براي بردن دومين اسكار مستند گيبني (بعد از تاكسي به سويۀ تاريك) دارد.

Wednesday, 22 January 2014

Reports From London Film Festival: Disappointments

فقط عشاق زنده ماندند
يأس و اميد: فيلم‌هايي مأيوس كننده از كارگرداناني مستعد
فيلم‌هايي كه از آن‌ها انتظار بيش‌تري داشتيد و كارگردان‌هايي كه دوستشان داريد و يا با فيلم‌هاي قبلي‌شان آينده‌اي بهتر را به شما وعده داده بودند، اما با اين فيلم چنين نشد، اما هنوز به آينده اميدواريد.

 تام در مزرعه (زاويه دولان، كانادا): در فستيوال پارسال، ساختۀ قبلي دولان، Laurence Anyways، با ستايشش از عشق، سينتي‌سايزرهاي دهه هشتاد و لباس‌ها و مدل موهاي بد سليقه‌اش فيلمي فراموش‌ نشدني‌ بود، اما اين فيلم، با بازي خود دولان خوش‌قيافه در نقش اصلي، يك دهم توان لورنس را ندارد. سينماي كوئير يا فيلم‌سازان كوئير هميشه تمايل داردند وارياسيوني بر تم «زنداني و زندان بان» (با تمام اشارات مربوط به قدرت، آزار، تسلط و جنيست در چنين داستان‌هايي) خلق كنند. در اين فيلم دولان به مزرعۀ خانوادگي دوست تازه درگذشته‌اش در بخش فرانسوي زبان كانادا مي‌رود و اسير مادر شكننده و برادر هوچي و قلدر دوست متوفي مي‌شود. فيلم تمريني مأيوس كننده در رابطۀ بين خودآزاري و رهايي دروني است، اما هيچ چيز تازه‌اي به اين مضمون اضافه نمي‌كند.

Tuesday, 21 January 2014

Reports From London Film Festival: Worth Seeing Titles


ديدني‌هاي مشروط
اين‌ها معمولاً فيلم‌هايي متوسطند كه مي‌توانند لحظه‌هايي وراي ميانه‌رويِ ملال‌آورِ سينمايي فيلم‌هاي گروه بالا خلق كنند. مثل آدم‌هايي در كافه‌اند كه ديدن هرروزه‌شان غيرقابل تحمل و حتي براي سلامتي زيان‌آور است، اما بدتان نمي‌آيد سالي يك‌بار خبري از آن‌ها بگيريد.

Monday, 20 January 2014

Reports From London Film Festival: Avoid!

شطرنج كامپيوتري
فيلم‌هايي كه بايد از آن‌ها بر حذر باشيد
اين بخش شامل فيلم‌هايي مي‌شود ممكن است بيننده از خودش سؤال كند اصلاً چرا ساخته شده‌اند؟ جواب مي‌تواند معمولاً يكي از اين‌ها باشد: اين فيلم با اتكا به تماشاگران وفادار و در اقليت از يك گونه يا موضوع خاص ساخته شده يا با سرمايه‌هاي شبه دولتي و قوانين حمايتي اتحاديۀ اروپا ساخته شده‌اند. و يا اين كه اصلاً اين فيلم‌ها را كارگرداني به لطفِ سخاوتمندانه تكنولوژي نسبتاً ارزان ديجيتال ساخته، اما بهتر است ايشان به مشاغل ديگر روي بياورد. اگر هر كدام از اين فيلم‌ها را ببينيد و خوشتان بيايد، مسأله فقط تفاوت سليقه خواهد بود.

Monday, 13 January 2014

Notebook's Fantasy Double Features of 2013

http://mubi.com/notebook/posts/notebooks-6th-writers-poll-fantasy-double-features-of-2013
How would you program some of 2013's most interesting films into double features with movies of the past?
Here is my answer.

Sunday, 12 January 2014

...Occasionally I Saw Brief Glimpses of Beauty


نيمۀ دوم بهترين‌هاي سينما در سال 2013
همان طور كه پيش مي‌رفتم هر از گاه بارقه‌هايي كوچك از زيبايي مي‌ديدم
احسان خوش‌بخت

رو به پايان سال ميلادي، چند نشريه آنلاين از من فهرست فيلم‌هاي برگزيده‌ام در سال 2013 را خواستند. كاري كه اين‌جا كرده‌ام تلفيق چند انتخاب متعدد براي اين نشريات است. به علاوه فيلم‌هاي برگزيده را به صورت «دو فيلم با يك بليط»‌هاي خيالي نوشته‌ام، فيلم‌هايي كه ديده شدنشان در كنار هم به كمك بيننده مي‌آيد. بعضي از فيلمْ دوم‌هاي اين بازي فيلم‌هايي قديمي‌اند و الزاماً در سال 2013 به نمايش دوباره درنيامده‌اند يا اين كه لااقل من آن‌ها را در اين سال نديده‌ام. بخش اول فهرست را مي‌توانيد در اين جا بخوانيد. (توضيح: در نسخه‌اي از اين مقاله كه در ماهنامۀ 24 چاپ شد جاي زندگي آدل را در آخرين لحظه فيلم متوسط فرانسس ها گرفت، چون اعلام كردند چاپ كردن يادداشت ستايش‌آميز از فيلم كشيش مايۀ دردسر خواهد بود.)


سينما x نصفِ روز:
منع (كن برنز، لين نويك، 2011) + همان طور كه پيش مي‌رفتم هر از گاه بارقه‌هايي كوچك از زيبايي مي‌ديدم (جوناس ميكاس، 2000)
تنها تم مشترك اين دو فيلمْ درازاي بيش از حد طول زماني آن دوست و البته به همين خاطر كم‌تر وجود سالمي قادر است پشت سر هم به تماشايشان بنشيند. نام فيلم اول اشاره دارد به دورۀ منع مصرف مشروبات الكلي در آمريكا (Prohibition) كه باعث رواج ياغيگري و گنگستريزم شد. با زماني بيشتر از شش ساعت، اين فيلم در اصل در سه قسمت براي تلويزيون ساخته شده (به ترتيب: ملت الكلي، ملت قانون‌گريز و ملت متظاهر) و در مجموعه ديگر آثار كن برنز دربارۀ تاريخ آمريكا قرار مي‌گيرد (آثار ديگر دربارۀ موسيقي جاز، فوتبال آمريكايي، جنگ‌هاي داخلي، فرانك لويد رايت، پارك‌هاي ملي) و جزييات فراواني دربارۀ رابطۀ فرهنگ و سياست با الكل در دوره‌هاي مختلف «تَر» (آزادي الكل) و «خشك» (منع آن) دارد. فيلم دوم، كه در بخش مرور كامل بر آثار ميكاس در انيستتوي فيلم بريتانيا به نمايش درآمد يك شاهكار 5 ساعت و نيمه است كه از عكس‌ها و فيلم‌هاي خانوادگي ميكاس تشكيل شده. فيلم مانند اسمش طولاني است، اما مثل خواب بعدظهر سبك است و سريع مي‌گذرد. هيچ فيلمي به اندازۀ آن حس گذر زمان را به بيننده منتقل نمي‌كند.