سينماي نوآر: يك ارزيابيِ
تازه
بيش از حد بزرگ شدهها در برابر قدرندیدههاي دنياي نوآر
نوشتۀ اريك بيتنر (Eric Beetner)
ترجمۀ مهيار افشار (ويژۀ يادداشتهاي سينماتوگراف)
همه ما فکر میکنیم
که فیلمهای کلاسیک را خوب میشناسیم، ولی با مروری در جنجالهای رسانهای و
تبلیغاتی اغلب درمییابیم که فقط داریم حرفهای دیگران را تکرار میکنیم. اما شاید
بهترین راه برای دریافت پاسخ واقعی، نگاهی دوباره به فیلمهای قدیمی و يا جدیدِ
کمتر دیده شده و کشف دوباره ارزشهای آنها باشد.
شما میتوانید
به لیستی که انستیتوی فیلم آمریکا با عنوان «صد فیلمی که قبل از مرگ حتماً
باید ببینید» معرفی کرده، نگاهی بیندازید. اما آنچه که ما عمیقاً از آن لذت می بریم،
کاملاً درونی و شخصی است و همان است که مهمترین عامل ایجاد پيوند ما با فیلم و يا
هر هنر دیگری است. حتی شاید شما نسبت به شخصی که در این زمینه تحصیلات دانشگاهی
دارد، نظر متفاوتی در مورد این که کدام فیلم بهتر است، داشته باشید.
هر چند فیلمهای
نوآر شاخص کمتر موضوع جدل قرار میگیرند. برای مثال، غرامت مضاعف (1944)، نوآر
یا غیر نوآر، فیلم بزرگی است، هستند بسیاری فيلمهاي دیگر که لقب نوآر را به زور
با خود حمل میکنند و یا حتی بسیاری اوقات به صف مقدم بحث رانده می شوند.
شاید برای مردم
معمولی تعداد فيلمهاي نوآر از ده دوازده عنوان تجاوز نکند، اما اگر واقعاً میخواهید
به علایق دیوانگان فيلمهاي نوآر پی ببرید باید فيلمهايي بسیار فراتر از آن فهرست
کوچک را ببينيد.
آنچه ما انجام
دادهایم یک نظر سنجی غیررسمی است میان متخصصان بزرگ و پیشروی این ژانر، و پاسخی
که آنها به این سؤال دادهاند: «کدام فيلمهاي مشهور را خسته کننده و کدام را لایق
توجه بیشتری میدانيد؟»
فیلمهایی که
بیش از حد مورد توجه قرار گرفتهاند از نمای دور بد به نظر نمیآیند. آنها فقط
بیش از آنچه لایقش بودهاند قدر ديدهاند، آن هم با هزینه کردن از فيلمهاي دیگری
که در اصل بهتر بودهاند. آنچه که در ادامه میآید فهرستي است از فيلمهاي نوآری
که شاید کمی در مورد آنها اغراق شده، و در برابر هر کدام پیشنهاد دیگری است از فیلمهایی
که کمتر دیده شدهاند و شاید خیلی راحت هم نتوان بدستشان آورد، بنابراین کشفی
ارزشمند خواهند بود.