Saturday, 18 May 2013

Tetro = Sword + Fish



يادداشتي درباره تتروي فرانسيس فورد كاپولا: اره + ماهي

تترو ملودرام خانوادگي فرانسيس فورد كاپولا اين تصور را به بيننده مي‌دهد كه گنگسترهاي پدرخوانده‌ خيلي بيش‌تر از آدم‌هاي عادي در حفظ بنيان‌هاي خانواده موفق بوده‌اند. به شكلي متناقض، هنوز خانواده پدرخوانده كامل‌ترين زندگي خانوادگي‌اي است كه كاپولا روي پرده تصوير كرده. در پدرخواندۀ دوم، كشتن برادر براي كاپولا اوج تراژدي كورلئونه‌ها بود و در مكالمه، تنهايي جين هكمنِ بي‌خانواده، سرآغازي بر پارانويا، وحشت و فروپاشي‌اش. خانوادۀ تترو، يا شبحي كه از آن در فيلم مي‌بينيم، جايي بين اين دو قرار دارد: نه در شكل سنتي‌اش وجود دارد و نه كاملاً محو شده است. اما بيان اين نكته به تنهايي چه اهميتي دارد، وقتي همه از آن خبر داريم و بيشترمان هم جايي در همين ميان گير افتاده‌ايم. به‌خصوص وقتي كاپولا براي فراتر رفتن از اين سطح تلاش چنداني نمي‌كند يا اين كه براي رسيدن به پاسخي در چهارچوب دنياي خودش به قواعد ملودرام‌هاي دهه 1940 متوسل مي‌شود.

Thursday, 9 May 2013

May Stairs

The Third Man
After a long interval, we will ascend and descend cinematic stairs again and will hide in the dark corners of the staircases which generate our dreams and nightmares. Another round of celebrating the most vital vertical element of the movies and their spaces. 


Monday, 6 May 2013

CinemaEma Soundtrack Mix#1

آن‌چه خواهيد شنيد بخش اول از پروژه‌اي تازه است براي سايت سينماي ما كه هدفش ارائه «ميكس»‌هاي مختلف از موسيقي فيلم در تاريخ سينماست. هدفم اين است كه تا جاي ممكن تنوع در ژانرهاي موسيقي و كشورها و سينماهايي كه از آن‌ها كارهايي را انتخاب مي‌كنم حفظ شود. به عنوان مثال در اين قسمت از فرانسه، آمريكا، چك و ايتاليا موسيقي فيلم‌هايي را خواهيد شنيد كه بين سال‌هاي 1937 تا 2012 ضبط شده‌اند و تنوعي دارند به گستردگي فاصلۀ بين موسيقي فانكي جي جي جانسن در خيابان 110 تا كارهاي كلاسيك برنارد هرمن.

Tuesday, 30 April 2013

Grémillon: Documents



The Edinburgh Film Festival has announced a tribute to French director Jean Grémillon whose films was the subject of a hugely revealing retrospective at Il Cinema Ritrovato (Bologna, 2012), and later a three DVD boxed-set of the major films was released by Criterion.

Last July, shortly after the retrospective in Bologna, I updated one of my older essays and posted on MUBI Notebook which can be accessed here. During the research process for that piece and other Grémillon articles (mostly written in Farsi/Persian) I collected some documents, mostly covering the reception of his films in English language countries.

Here, you have uploads of some of those documents and I hope in future I can add more scans and other assorted materials to this blog that might help any Grémillon researcher or aficionado. I hope the Edinburgh revival puts this exceptional, poetic filmmaker in the place he truly deserves and sheds light on one of the most neglected careers in history of French cinema that in some respects seems as accomplished as those of Renoir's and Duvivier's.

Saturday, 27 April 2013

Stella Stevens on Sam Peckinpah

در شمارۀ 346 ماهنامۀ فيلم، ويژۀ بهار 1385، مجموعه‌اي كه براي ماه‌هاي مديد مشغول تدارك آن بودم و دومين مجموعه‌ام دربارۀ يك فيلم‌ساز (بعد از ژاك تاتي) منتشر شد و ركورد حجم پرونده‌هاي ماهنامۀ فيلم را با اختصاص يافتن پنجاه صفحه به آن شكست: سام پكين‌پا!
به جز نوشتن دربارۀ تك‌تك فيلم‌ها و همكاران پكين‌پا و زندگي او و آثارش و ترجمه سه يا چهار مقاله (كه شامل آثار خوبي از جيمز كيتسز و پالين كيل مي‌شد)، مقاله انتخابي من نقدي تحليلي بر اولين فيلم پكين‌پا همراهان مرگ‌بار بود.
بقيه مطالب را نويسندگان ماهنامۀ فيلم نوشتند كه من دخالتي در انتخاب آن‌ها نداشتم و به جز مقالۀ نيما حسني‌نسب دربارۀ فيلم گريز كه حدود دو سال قبل از آن پرونده به خواهش من براي يك برنامۀ مرور بر آثار پكين‌پا در دانشگاه فردوسي مشهد نوشته شده بود، باقي مطالب (با نوشته‌هايي از ايرج كريمي، هوشنگ گلمكاني، حميدرضا صدر، حسين معززي‌نيا و ديگران) توسط هوشنگ گلمكاني گردآوري شد.
هيچ شخص ديگري به جز من و گلمكاني در تداركات چند ماهه آن مجموعه نقشي نداشت. اما مانند فيلم‌هاي پكين‌پا اجساد قربانيانِ يك كشتار هميشه به دست لاشخورهايي مي‌افتند كه بعد از فرو نشستن غبار به مسلخ مي‌رسند و در اين دنياي خارج از قاعده مرزي بين توهم و واقعيت براي اين هميشه ديررسيدگان وجود ندارد.
تا به حال دو مدرك از اين مجموعه در اين جا منتشر شده است (يادداشتي دربارۀ اين گروه خشن و مقاله‌اي از پالين كيل) و به مرور بخش‌هاي ديگري از آن را منتشر مي‌كنم كه با هم حجمي برابر با يك كتاب دارد.



گفت‌وگو با استلا استيونس دربارۀ سام پكين‌پا

هر ده سال يك بار مجلة سايت‌اند‌ساند از فيلمسازها و منتقدان دربارة بهترين فيلم‌هاي عمرشان نظرسنجي مي‌كند. در 1992 دو نفر، من [توني ماكلين] و يك منتقد ژاپني، حماسة كيبل هوگ را در فهرست‌مان جاي داده بوديم. اما ظاهراً شما در زمان ساخت فيلم با سام پكين‌پا مشكلاتي داشتيد؟

Houshang Kavousi by Ahmad Amini

عكس از ميترا محاسني

در شمارۀ اردیبهشتِ ماهنامۀ فیلم، احمدامینی مقاله‌ای کوتاه و فراموش‌نشدنی نوشته دربارۀ دکتر امیرهوشنگ کاوُسی، که در دورۀ دانشجویی استاد او بوده است. دو سه قسمت از مقاله به طور مشخص تأثیر عجیبی برمن گذاشت و به احترام عمیقی که برای هوشنگ کاوُسی قائل بودم بیش از پیش افزود:

«پاییز سال ۱۳۵۱ در نخستین جلسه درس تاریخ سینمای رشته تولید مدرسه عالی تلویزیون و سینما، پس از سال‌ها آشنایی با نوشته‌های دکتر کاوسی، بالاخره او را دیدیم. سرحال و شیک و خوش روحیه و جدی و متین و آقا. با شور و علاقه خاصی درس می‌داد. حضور در کلاس، جزوه‌نویسی و توجه دقیق به جزییاتی که از فیلم‌های بزرگ تاریخ سینما بیان می‌کرد، اصلی‌ترین خواسته‌اش از دانشجویان بود. چنان از گریفیث و مورنا و مکس لندر و اشترو‌هایم و... با احترام یاد می‌کرد که گویی این‌ها خدایان دنیایش هستند. درس‌هایش را با خاطراتی شخصی درهم می‌آمیخت و این گونه بود که عشق همراه با خضوع و خشوع در معبد سینما را به ما می‌آموخت. از برخورد‌هایش با بزرگان سینما تعریف می‌کرد و دانش و اعتماد به نفس‌اش این همه را برایمان باورپذیر می‌کرد.»

Saturday, 20 April 2013

A Guide to Lloyd Bacon



"I see that the public gets action. Some others may use motion pictures as a vehicle for a psychological study. I haven't that patience." -- Lloyd Bacon

One of classical Hollywood's contract director with a solid craftsmanship and great sense of economic in execution, Lloyd Bacon, was a prolific man of action, comedy and other fast-paced Warner dramas for nearly four decades. He virtually made 100 films that regardless of their varied qualities always convey that swinging pace associated with Warner' "tough" pictures and beyond. If one carefully sieve a career of 100 films, she or he will definitely come out with five or more films for keeps. As in the Bacon's enduring filmography I found 42nd Street, Footlight ParadeMarked Woman, Brother Orchid, San QuentinMoby Dick and the Invisible Stripes as examples of his great sense of timing, his eye for composition and flawless entertainment.

Lloyd Bacon's name usually evokes the memory of pre-code Hollywood and early talkies, as his best films were made during that era. However he is also one of the least exploitative figures of the pre-code films that might be mistaken for mediocrity. Aside from being one the best comedy/musical and action specialists on Warner lot, he was known for his good ability to guide actors, as some of the best films of Pat O’Brien, James Cagney and Ann Sheridan were tidily directed by Bacon.

Wednesday, 17 April 2013

John Ford in 12 Frames


فورد در دوازده نما: صف طويل خاكستري

The Long Gray Line
کارگردان: جان فورد؛ فیلم‌نامه: ادوارد هوپ؛ فیلم‌بردار: چارلز لاتون جونیور (و چارلز لنگ)؛ طراحان صحنه: رابرت پیترسون، فرانک تاتل. 1955، تکنی‌کالر، سینمااسکوپ ( نسبت 2.55 به 1)، 138 دقیقه، استودیوی کلمبیا. متوسط طول هر نما: 13 ثانیه. بازيگران: تايرون پاور (مارتين ماهر)، مورين اوهارا (مري اودانل)، دانالد كريسپ (پدر مارتين)، وارد باند (هرمان كوهلر).
***
صفِ طویلِ خاکستری اولين فيلم اسكوپ جان فورد و داستان نيم قرن از زندگي مارتين ماهر، مهاجر ايرلندي، در پادگان آموزشي «وست پوينت» است و ماجراي زندگي او را از ورودش به «وست پوينت» ، به ‌عنوان ظرف‌شور، تا دوران افسري، ازدواج، مربي‌گري و در نهايت جنگ جهاني دوم نشان مي‌دهد. اين فيلم كه يكي از تلخ‌ترين آثار فورد خوانده شده شايد تنها فيلم نظاميِ غير وسترنِ او باشد كه تضاد بين زندگي سربازان با فرصت‌طلبي سياست‌مداران را با صراحت كم‌سابقه و زباني گزنده روايت مي‌كند. در آن، تمام اجزاء واضح و حتي بديهي به نظر مي‌رسند (ارتش، خانواده و مسئوليت فردي) اما در واقع يكي از معدود فيلم‌هاي فورد است كه ريشه‌ها را زير سؤال مي‌برد؛ مرثيه‌اي است بر «روياي آمريكاييِ» يك ايرلنديِ كاتوليك؛ مرثيه‌اي است كه فورد براي خودش و ديگراني مثل خودش سروده است.