مقدمۀ هوشنگ گلمكاني به كتاب «هنر پوسترهاي سينمايي»:
«حالا شايد اين جوري نباشد، اما سالها
بود، تقريباً از آغاز سينما، كه پوسترها نخستين واسطة آشنايي و برخورد تماشاگران
با سينما بودند. بعدها هم اين پوسترها براي عدة قابل توجهي از اين تماشاگرها
نشانهاي از عشق به سينما شدند. در روزگاري كه فيلمها را فقط ميشد روي پردة
سينماها ديد، پوسترهاي فيلم بيش از هر نشانة ديگري از فيلمها بين آدمهاي عشقفيلم
طرفدار داشت. حتماً چيزي در اين پوسترها هست كه بيش از هر تصوير سينمايي ديگري،
خارج از فيلم، عشقفيلمها را مجذوب و شيفتة خود ميكند. انگار روح هر فيلم در
پوسترش جريان دارد. راز و جاذبهاي در آن هست حتماً، گاهي حتي بيش از ديدن نمايي
از فيلم كه تصويرش يا گوشهاي از تصوير، بر پوستر نقش بسته است.
احسان خوشبخت يكي از عشقفيلمهاست كه هر عنصري از فيلمها را دوست دارد.
البته از آن عشقفيلمهايي نيست كه فريفته زرقوبرق و زلمزيمبوي سينما باشد، در
سطح. يك سينمادوست اصيل و عميق بود كه هميشه دانشي فراتر از سنوسالاش داشت.
اطلاعات را درست دريافت ميكند، جذب و از آن خود ميكند، از صافي سليقه و نگاهش ميگذراند
و آن را تبديل به دانش و سليقة زيباييشناسانة خودش ميكند. هر نوشتة او براي من
كه اولين خوانندة نوشتههايش هستم يك تجربه و يك حادثه است. همين كتاب پوسترهايش
نشان از اين وجه از شخصيت او دارد، به اضافة شور و عشق خالصي به نشانة زنده بودن و
تحرك كودك درون. انتخاب چهارصد پوستر برگزيدة تاريخ سينما از دورهها و كشورها و
طراحان و كارگردانان مختلف از بين 28هزار پوستر، همراه با شرح و تفسير آنها، فقط
كار يك پوسترجمعكن نيست. همان دانش و ابزار و سليقه و شور و عشق عميق را ميخواهد
كه در وجود اين جوان نازنين هست.» --
هوشنگ گلمكاني